عجایب هفتگانه باستان
عجايب هفت گانه جهان باستان (توضيح همراه با عکس)عجايب هفتگانه به هفت اثر برتر معماري و مجسمه سازي عصر باستان گفته مي شود. اين
اثرها براي اولين بار توسط يک يوناني الاصل در قرن دوم پيش از ميلاد در يک
کتاب ثبت شده هست ولي در اين مدت اين ليست تغييراتي نيز داشته، شايد فکر
کنيم چرا تخت جمشيد و تاج محل در اين ليست قرار ندارند؟! بله! اين آثار
شايد جزو ارزشمنترين آثار باشند ولي در اين ليست نيستند.
فکر مي کنيد براي چه عدد هفت براي اين اثر ها انتخاب شده؟! عدد هفت يک عدد
مقدسي مي باشد، اين عدد در تمامي فهرستها ديده مي شود و اين نشانه از مقدس
و مهم بودن آن دارد مانند: هفت روز هفته، هفت هنر،…
فهرست نهايي عجايب هفت گانه در قرون وسطا تکميل شد. اين فهرست شامل
چشمگيرترين بناهاي تاريخي جهان باستان بود که از بعضي، شواهد بسيار اندکي
در دست بود و تعدادي نيز اصلاً باقي نمانده بودند. آثار کنده کاري هنرمند
هلندي مارتن ون هيمسکرک (Marten Van Heemskerck) و کتاب تاريخ معماري
يوهان فيشر ارلاخ (Johann Fischer von Erlach) از قديميترين منابعي هستند
که در آن به اين فهرست عجايب هفت گانه اشاره شدهاست.
فهرستي که در روزگار باستان تعيين شده و مورد تاييد مي باشد به اين شرح مي باشد:
- اهرام مصر، در مصر
- باغهاي معلق بابل، در عراق
- مجسمه زئوس، در المپيا
- معبد آرتميس، در افسوس
- مقبره ماسولوس، در هاليكارناسوس
- مجسمه عظيم رودس، در يونان
- برج دريايي اسكندريه، به در جزيره فاروس
هرم خوفو:
«هرم خوفو» بزرگ ترين هرم در بين اهرام مصراست. اين بنا كه قديم
ترين و بزرگ ترين بنا در بينعجايب هفتگانه ميباشد، تنها بنايي
است كه درحال حاضر وجود دارد.
«هرم خوفو» در 2600 سال قبل از ميلاد ساخته شده است. اين هرم بلند
ترين بناي ساخته دست بشر تا سال 1889 مي باشد; از اين رو اين هرم
جزو عجايب هفتگانه قرار گرفته است. بيشترسنگ هاي تشكيل دهنده اين
بنا، سنگ هاي عظيمي است كه امروز تنها با تريلرهاي بسياربزرگ قابل
حمل است. ارتفاع فعلي اين هرم138 متر است.
پندار بر اينست که اين هرم آرامگاه فرعون خوفو از دودمان چهارم بوده است.
از اينرو به اين هرم، هرم خوفو هم گفته ميشود. اين هرم در شهر قاهره مصر
واقع شده است و قدمت آن به ???? ق.م. ميرسد. ساخت آن توسط ??????? نفر
کارگر در مدت ?? سال به اتمام رسيده است.

رودس يوناني:
مجسمه عظيم الجثه رودس در يونان يكي ديگر ازعجايب زيبايي جهان
بشمار ميرود. ارتفاع اين مجسمه، يك شاهكار برجسته معماري بود كه
برروي جزيره رودس در حدود 280 سال قبل از ميلاد ساخته شده بود.
هيچ كس نميداند اين مجسمه شبيه چه كسي بوده يا در كجا قرار
داشته است. به گفته كارشناسان فرهنگي، احتمالا اين مجسمه در
نزديكي در ورودي لنگرگاهي بنا شده بوده و پاهاي مجسمه در دو طرف
قرار داشته است; به طوري كه كشتي ها از ميان پاهاي آن عبور
ميكرده اند. باستان شناسان اين مجسمه را جزو عجايب هفتگانه جهان
قرار دادهاند.
غول رودس نام تنديسي است از هليوس (Helios) ? خداي خورشيد ? که بقولي در
ورودي بندر شهر رودس در يونان، قرار داشته است و به همين دليل به غول رودس
معروف گشتهاست. اين تنديس، علي رغم اينکه پس از ساخته شدن تنها ?? سال
پابرجا بود، از سوي غربيان به عنوان يکي از عجايب هفتگانه جهان اعلام شده
است. بنا به گفته تاريخنگاران اين تنديس عظيم حتا در زماني که بر روي زمين
افتاده بود هم بسيار شگفت انگيز بود. اين غول تنها يک تنديس عظيم نبود
بلکه نماد اتحاد مردم رودس به شمار ميرفت.

آرتميس ترك:
معبد آرتميس در «افوسوس» تركيه مي باشد. اينبنا با داشتن 100 ستون
مرمري زيبا كه ارتفاع هر كدام از آنها به 15 متر مي رسيد، يكي از
عجايب هفتگانه به حساب مي آيد. اين معبد، فضايي را احاطه مي كرد
كه تقريبا چند برابر وسعت آكروپليس در آتن بود. در اين معبد، حوادث
زيادي اتفاق افتاده است. اين بنا در 600 سال پيش از ميلاد ساخته و
در 550 سال پس از ميلاد در آتش سوخت; سپس مجددا به صورت زيباتر
وعظيم تر باز سازي شد. اين بنا بار ديگر براي دومين بار دچار حريق
شد.
ين بنا در سال ??? قبل از ميلاد در زمان فرمانروايي هخامنشيان بر ترکيه کنوني ساخته شدهاست.
اين معبد هماکنون در نزديکي شهر سلجوق و بناهاي تاريخي افسوس قرار دارد.

زئوس يوناني:
مجسمه زئوس در المپياي يونان است و يكي ازعظيم ترين مجسمه هاي
جهان به شمار مي رود. اين اثر در450 سال قبل از ميلاد توسط مجسمه
ساز معروفي به نام «فيدياس» ساخته شد. ارتفاع مجسمه «زئوس» در
حدود 12 متر است. «فيدياس» با ساخت اين مجسمه بلند ميخواست اقتدار
و نيرومندي زئوس را نشان دهد. مجسمه زئوس در معبد زئوس، 64 متر طول
و 72 ستون به سبك معماري قديم يوناني دارد. مجسمه زئوس در حدود
850 سال در اين معبد قرار داشت. تاهنگامي كه يوناني ها آن را به
استانبول منتقل كردند. البته بعد از مدتي به آتش كشيده شد و ازبين
رفت. عظمت و زيبايي اين مجسمه سبب شد كه در فهرست عجايب هفتگانه
قرار گيرد.
تقريباً سه هزار سال پيش، «المپيا»، مرکز مذهبي در جنوب غربي يونان بود.
يونانيان باستان زئوس پادشاه خدايان را مي پرستيدند و در زمانهاي مشخص به
افتخار او جشنهايي بر پا ميکردند. در اين جشنها مسابقات ورزشي هم انجام
ميشد. از نظر ساکنان دنياي قديم اين بازيها خيلي مهم بودند، چندان که در
زمان برگزاري مسابقات، جشنها متوقف ميشد تا شرکت کنندگان و تماشاگران به
آساني خود را به محل مسابقات برسانند.
بدن اين مجسمه را از عاج فيل و ردا و موها و ريشش را از طلا ساخته بودند.
اين اثر ارتفاعش چنان بود که با سقف معبد زئوس برخورد ميکرد. سنگفرش آن
نيز با مجسمههاي بي نظيري تزيين گشته بود.

باغ هاي بابل:
باغ هاي معلق بابل در عراق يكي از بحث برانگيزترين عجايب
هفتگانه و بينظيرترين معماريهاي جهان به شمار ميرود. البته
عدهاي از باستان شناسان هنوز در وجود داشتن آن شك دارند. بعد از
بدست آمدن اسناد اصلي وخرابههاي برجا مانده از آن زمان، وجود
داشتنآن ثابت شد. در اين ميان سوالي مطرح است ك هاين باغهاي
معلق چرا ساخته شدند؟ در پاسخ به اين سوال بايد افزود كه شاه
«نبوكد» اين بناي عجيب را براي خوشحال كردن همسرش در 6 قرن قبل
از ميلاد ساخت. عده اي از تاريخ نگاران ميگويند: ملكه آشوري اين
باغ را براي تفريح وسرگرمي خود ساخته است.
در حقيقت در هيچ يک از نوشته هاي بابلي در مورد وجود اين باغ مطلبي ذکر
نشده است. در طول قرنها اين منطقه با باغهاي نينوا درآميخته ولي در حکاکي
هاي موجود در آن نواحي روش هاي انتقال آب رودخانه فرات به ارتفاعي که براي
اين باغها احتياج بوده است آورده شده است. اين باغها براي خوشحال کردن
همسر بخت النصر که بيمار بوده است ساخته شده اند. آميتيس دختر شاه ماد با
بختالنصر ازدواج کرد تا ميان دو قوم صلح پايدار برقرار گردد. سرزمين ماد
که آميتيس از آن مي امد سرزميني سرسبز و کوهستاني و پوشيده از گياهان و
درختان مختلف بود ولي سرزمين بابل در منطقه اي مسطح و فلاتي خشک قرار
گرفته بود. يکي از دلايل بيماري آميتيس هم دوري او از سرزمين خوش آب و
هواي خود بود بنابراين بختالنصر تصميم گرفت باغهاي معلق بابل را در
ارتفاع براي همسر خود بسازد. کلمه معلق که براي اين باغها استفاده مي شود
در حقيقت به اين معني نيست که باغها بوسيله طناب يا ريسمان به يکديگر متصل
بوده اند بلکه احتمالاً ترجمه اشتباه کلمه اي يوناني به معناي تراس يا
بالکن بوده است. استرابو در قرن اول قبل از ميلاد مي نويسد: تراسها در
طبقاتي روي يکديگر واقع شده بودند و هرکدام داراي ستونهاي سنگي مکعب شکل
توخالي بوده اند که توسط گياهان پوشيده شده بود. تحقيقات بيشتر در منطقه
بابل منجر به يافتن پايه هاي اين ستون ها شده است.

ملكه هاليكارناسوس:
ارتفاع اين مقبره مرمري به اندازه يك ساختمان 14 طبقه بود. ملكه
«آرتميسيا» فرمان ساخت اين مقبره را در هاليكار ناسوس براي همسرش
در 353 سال قبل از ميلاد صادر كرد. ملكه اين بنا را براي قدرداني از
همسرش ساخت و به اين منظوربهترين هنرمندان و مجسمه سازان آن
زمان راگرد آورد. ملكه آرتميسيا دو سال پس از همسرشدرگذشت. جالب
است كه بدانيد، شاه ماسولوسهم همسر آرتميسيا بود و هم برادرش. اين
بنا درحدود 17 قرن پا بر جا بود و در 1400 سال پساز ميلاد، در اثر
زلزله فرو ريخت.

فانوس اسكندريه:
فانوس اسكندريه يكي از بزرگ ترين شاهكارهاي روزگار باستان ميباشد.
ارتفاع آن بنا حداقل به اندازه يك ساختمان 40 طبقه امروزي بود
وبراي 16 قرن پا برجا بود.
برخلاف 6 عجايب ديگر، فانوس اسكندريه استفادههاي عملي بسيار داشت.
اين بنا به كشتي هاي دريانوردي كمك ميكرد كه اسكله ها را به
راحتي پيدا كنند و با ايمني كامل داخل آن شوند. اين اسكلت براي
1600 سال باقي ماند وارتفاع آن 180 متر و بلندترين ساختمان دنيابود،
اما با ساخت «برج ايفل» در سال 1889، «ايفل» بلندترين برج دنيا
نام گرفت.
اين برج در جزيره کوچک فارو بنا شده بود و از همين جاست که کلمه فار به
معناي چراغ دريايي را براي اين نوع ساختمانها و منارههايي که چراغ دريايي
بر فراز آن است به کار ميبرند. برج دريايي اسکندريه در زمان سلطنت جانشين
اسکندر، يعني “بطلميوس دوم” (247 – 304) قبل از ميلاد به وسيله معماري به
نام “سوسترات” ساخته شد. آنچه تاريخ درباره ارتفاع برج ذکر کرده است باور
کردني نيست. يونانيها ميگويند در حدود 272 متر ارتفاع داشته، اين برج
روي پايهاي چهارگوش که 69 متر ارتفاع آن بوده از ديواري 8 ضلعي و 38 متري
بالا رفته است که برج 9 متري ديگري روي آن بنا شده است که بر فراز برج
اخير فانوس دريايي پرتوافکن بود. فانوس دريايي اسکندريه برفراز برج عظيم
آن روشن بوده و اين برج تا قرن 12 جايگاه فانوس دريايي بوده است. در سال
1375 ميلادي بر اثر زلزله شديدي که در اسکندريه و ساير نقاط اطراف آن روي
داد، برج دريايي اسکندريه زير و رو شد و ازخرابههاي آن هم چيزي به دست
نيامد.

بنای زیرزمینی زیبای ایتالیا، تعداد عجایب جهان را به عدد 8 رساند
در دامنه کوه آلپ در شمال ایتالیا، در 30 مایلی شهر باستانی تورین، در درهای به نام
Valchiusella
، روستایی وجود دارد که قدمت آن به قرون وسطی میرسد
این دهکده منظرهای چشمنواز دارد، اما بنای عجیبی که در عنوان اینجا به
آن اشاره شده، در زیر زمین و در دل یک صخره بزرگ قرار دارد.
30متر زیر سطح زمین و پنهان از چشم مردم، بنایی عجیب قرار دارد که آن را
میتوان با شهر افسانهای آتلانتیس مقایسه کرد و لقب هشتمین بنای عجیب
دنیا را به آن داد.
این بنای زیرزمینی شامل 9 معبد حیرتانگیز در 5 طبقه است که ابعاد و زیبایی آن، نفس را در سینه حبس میکند.
این ساختمان را میتوان به یک کتاب سهبعدی تشبیه کرد که تاریخ بشریت را
روایت میکند. معبدها به وسیله تونلهای بسیار آراسته به هم متصل
شدهاند. حجم این تونلها به 300هزار فوت مکعب میرسد، اما تنها عده کمی
اجازه بازدید از این بنای شگفتانگیز را دارند. جالب است بدانید که دولت
ایتالیا تنها چند سال است که از وجود چنین بنایی مطلع شده است.
اگر تا اینجا را خوانده باشید، شاید تصور کنید که این که
Damanhur
نام دارند، به جا مانده از یک تمدن قدیمی است، ولی اینطور نیست.
این بنا، حاصل کار یک دلال سابق بیمه است که در ابتدای دهه 60 میلادی وقتی «اوبرتو آیرودی»
Oberto Airaudi
ده
ساله بود، دچار تجربههای دیداری عجیبی میشد، او تصاویر عجیبی میدید که
فکر میکرد مربوط به زندگی گذشتگان و معابد حیرتانگیز باشد. اوبرتو
تواناییهای ماورای طبیعی داشت، او میتوانست مناظر دور را ببیند و جزئیات
ساختمانی هر بنایی را تصور کند.
سرانجام او تصمیم گرفت که تصوراتش را
به واقعیت تبدیل کند. اوبرتو که دوست دارد «فالکو» خطاب شود، شروع کرد به
کندن یک حفره آزمایشی در زیر خانه والدینش تا از اصول حفاری سر دربیاورد.
در سال 1977 اوبرتو، جای مناسب برای ساختن معبدش پیدا کرد و خانه ای در
آنجا ساخت.
در آگوست 1979، اوبرتو به همراه چند نفر از دوستانش کار حفر کردن معابد را آغاز کردند. نام
Damanhur
از نام معبد زیرزمینی مصریان گرفته شده که معنی شهر نور را میدهد.
از آنجا که آنها اجازه رسمی برای ساخت چنین ساختمانی نگرفته بودند، تنها
افراد محدودی با افکار نزدیک به خودشان را از ایجاد این بنا آگاه کردند.
داوطلبانی از همه کشورهای جهان به مدت 16 سال، در 4 شیفت کاری روزانه
مشغول حفاری و ساخت این معبد شدند. آنها بدون اینکه نقشه از قبل
طراحیشدهای برای معبد داشته باشند، تنها به طرحها و تصورات اوبرتو متکی
بودند. در سال 91 کار ساخت چندین معبد از معابد 9 گانه تقریبا به اتمام
رسید. سطح دیوارها با نقاشیها، کاشیها، تندیسها و درهای مخفی و
پنجرههایی با شیشه رنگی پوشیده شد.اما در این زمان دیگر کار آنها از حالت
سری خارج شده بود. نخستین بار پلیس به خاطر فرار از پرداخت مالیات مزاحم
اوبرتو شد، ولی یک سال بعد تهدید پلیس جدیتر بود، آنها اوبرتو را تهدید
کردند که یا به پلیس اجازه بازرسی بدهد یا کل بنا را با دینامیت نابود
خواهند کرد!!!
پس از بازرسی معبد توسط دادستان منطقه، مقامات سعی کردند این بنا را به
نفع دولت ضبط کنند. به گروه گفته شد که کار روی تزئینات داخلی را ادامه
دهند، ولی معبد دیگری حفر نکنند.
نویسنده : هیما گرمیانی