باغ های تاریخی اصفهان
باغ هاي تاريخي اصفهان- فهرست باغهايي كه از آغاز انتخاب اصفهان به پايتختي صفويه در سال 1000 هجري تا افول ستاره اقبال اين سلسله در سال 1135 هجري به وجود آمده و هر يك از آنها دهها جريب وسعت داشته به شرح زير است :
- باغ بادامستان، باغ جزايرخانه، باغ فراشخانه ، باغ خرگاه يا خيمه گاه، باغ نارنجستان و عمارتي كه داشته است، باغ خياط خانه، باغ خليل خانه و توحيد خانه، باغ كجاوه خانه جنب بازار رنگرزان، باغ تخت در ضلع غربي چهارباغ، باغ ماما سلطان، باغ كاج، باغ باباامير، باغ مستمند، باغ توپخانه و باغ عسكر، باغ نسترن در ساحل رودخانه، باغ طاووس خانه، باغ پهلوان حسين كه مادی نياصرم از وسط آن می گذشته است، باغ سيفالدوله مشهور به باغ آلبالو، باغ عموطاهر، باغ زين خانه و فتحآباد، باغ گلدسته، باغ شيرخانه در ضلع شرقي چهارباغ، باغ صالح آباد و باغ نظر وباغ قراخان در ساحل شمالي زاينده رود، باغ بزرگ عباس آباد در ضلع غربي چهارباغ، باغ سلطانعلــی خان ، باغ فيل خانه ، باغ چيـنی خانه در حوالي چهارباغ، باغ زرشك، باغ قورچي باشي عليا و سفلي، باغ ايشيك آقاسي باشي، باغ قرچقاي خان، باغ توشمال باشي، باغ داروغه، باغ رضاقلي خان ، باغ تفنگچي آقاسي، باغ چرخاب، باغ داروغه دفتر، باغ وقايع نويس، باغ ديوان بيگي، باغ قوشچيان وغلامان مطبخ، باغ اعتمادالدوله، باغ ميرآخور، باغ مهردار، باغ جلودار، باغ هزارجريب كه از همه باغهاي ديگر وسيع تر و زيباتر بوه و در دامنه شمالي كوه صفه و در محل فعلي دانشگاه اصفهان و شرق و شمال آن گسترده بوده است و سياحان خارجي عصر صفويه و از آن جمله توماس هربرت و ژان شاردن به تفصيل از آن سخن گفتهاند و توماس هربرت اين باغ را در سفرنامه خود « بهشت شاهعباس» و نيز باغ عباسآباد كه به شخص شاه عباس اول انتساب دارد نام داده است. باغ كلاه شاه، باغ جون كمر، باغ سپهسالار، باغ محمود، باغ برج و باغ حاج صالح درضلع شرقي چهارباغ نو ( مقصود چهارباغ خواجو است)، باغ جنت در شمال بستر زاينده رود، باغ نگارستان در حوالي چهارباغ، باغ چهلستون، باغ هشت بهشت يا باغ بلبل كه كاخ سكونت شاه سليمان صفوي در اين باغ قرار داشته است، باغ قوشخانه در محله قديمي طوقچي كه مركز تربيت قوشهاي شكاري و محل استقبال شاهان صفوي از مهمانهاي خود بوده است، باغ كومه و باغ وحش در لنجان اصفهان كه شكارگاه و محل نگهداري حيوانات وحشي بوده است و بالاخره باغ جشاران يا جوشاران ( گشاران)، باغ فرنگ، باغ ارم، باغ صفيآباد، باغ قورچي ها و باغ انارستان و سقاخانه كه در حال حاضر به استثناي باغ چهلستون و باغ هشت بهشت و چهار باغ اثر ديگري از باغهاي مشهور آن زمان باقي نمانده است.
- به نقل از کتاب آشنايی با شهر تاريخی اصفهان، دکتر لطف الله هنرفر

طبیعت کوه صفه اصفهان

ناژوان اصفهان

ناژوان اصفهان
باغهایی ازجنس دعا
یکی از مهمترین شاخص های هنر و معماری اسلامی ایرانی تعلق خاطر هنرمند و معمار به بنیانهای اساسی معرفت شناسی دینی [2]است. دین، درمتن و بطن همه تاملات هنرمندان و معماران ما درطول هشت هزارسال تاریخ مکتوب این کشور همواره جریانیت ِجسور و جمیلی داشته است. نظام ِطراحی ما همواره متاثر از نظام اعتقادی ما بوده است .این پیوستگی و مجاورت را نه تنها هنرمندان و معماران ما انکار نمی کردند و در برابرش مٌهرخموشی برلب نمی زدند- که به عکس - بسیار به آن مفتخر بودند و مایه مباهات ایشان بوده است.

منابع مکتوب باستان ازجمله یونانی و تورات نخسستین نوشته هایی بودند که از مهارت درخور تحسین ایرانیان در عرصه باغ سازی سخن به میان آوردند و این ذوق لطیف و پرورده و پالوده ایرانی را ستودند. پرداختن به کشاورزی و باغ سازی در فرهنگ گذشته ایرانیان قرب و منزلتی بس شایان توجه داشته است و زارعان و باغ پردازان همیشه مورد تکریم بوده اند.باطلوع اسلام در ایران این مهم منزلتی بسیار بیشتر از گذشته یافت و طی دو قرن آوازه باغ سازان ایرانی در اقصی نقاط تمدن اسلامی-از شمال هندوستان تا اسپانیا- طنین افکن شد.

واژه باغ معادل (پارادایس یا پرديس) است كه از كلمه (پايری آزا) ـ به معنی محوطة بسته و مدور، باغ، بوستان) ریشه گرفته است كه معرب آن (فردوس) میباشد. در دوره رنسانس همین واژه روانه فرهنگهای اروپایی شد و كلمة Paradise در زبان انگلیسی و Paradis در زبان فرانسه راه یافت.امروزه نیز این واژه در زبانهای اروپایی نشانگر بیان حس و حالی ماورایی، فرحمند و سرشار از پاکی و خلوص میباشد. باغ ایرانی به عنوان گونهای از معماری برونگرای ایرانی، ارتباطی نزدیك با معماری درونگرا (حیاط دار) دارد.
روزگاری انسان در بهشت منزل ساخته بود و اگر ایمان پیشه کند دوباره به آنجا باز خواهد گشت .قرآن مجید بهشت را از آن ایمان آورندگان و همه کسانی می داند که جامه دلارای عمل صالح رابه تن کردند و بر پیمان الست پایدار باقی ماندند: کسی که مومن ونیکوکارباشد - چه مردوچه زن- به باغ بهشت واردخواهدشد و بی حساب از نعمتهای فراوان و بی کرانه آن متنعم و متلذذ خواهدشد. این بشارت به انحاء گونه های مختلف وبارها وبارها درقرآن بیان و بر آن تاکید شده است :
وَالَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـٰلِحَـٰتِ أُولَـٰئكَ أَصْحَـٰبُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَـٰلِدُونَ. [3] وَ مَنْ عَمِلَ صَـٰلِحًا مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَي' وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَـٰئكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ.[4] وَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّـٰلِحَـٰتِ وَ ءَامَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَي' مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِن رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّـَاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بَالَهُمْ.[5] وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتَـٰبِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ. [6]
در ایران قدیم معتقدات آیین (مزدیسنی) در مورد بهشت كاملاً روشن است كه دارای سه (سرا) است كه از سرای سوم به بارگاه پرشکوه اهوارا واعتلای بی نظیر میرسد. تمنای نیل به بهشت و برخورداری جاوید از نعمتهای بی پایان آن همیشه برای متدینان امری نیکو و پسندیده بوده است و بخصوص درجای جای ادبیات وهنرایران زمین، جلوه های شکوهمند آن را بسیار میتوان دید.آب که خاستگاه رویش حیات و منشاء شکوفایی طبیعت بوده است - و به خصوص در سرزمینهایی که کم بهره از این موهبت وافربودهاند بیشتر تمنامی شده- درباغ بهشت، پیوسته روان بوده است. اما درمتن ِواقعیت تنها یک آب متصوراست و آن آب بهشت و یک باغ وجود دارد و آن باغ بهشت :
هنرمندان ما براساس معتقدات دینی خود همیشه به دنبال جستن خاستگاه اساسی و اصیل هر چیز بودهاند و به یقین خاستگاه همه باغهای خرم، باغ بهشت است. اگر هنر را آراستن طبیعت براساس الگوهای نامیرای ماوراء طبیعت تعریف کنیم آنگاه درخواهیم یافت که تاسی معماران ما درساختن باغ به خاطره های ازلی مینوی خویش، بسیارتوجیه پذیر است :
باغها و سبزهها درعین جان
بر برون عکسش چو در آب روان
آن خیال ِباغ باشد اندر آب
که کند از لطف ِآن ، آب اضطراب
باغ ها و میوهها اندر دلست
عکس ِلطف آن برین آب و گِل است[7]
باغ در سرزمینهای گرم و خشك نشانه ای از سرزندگی خاك و تمثیلی از بهشت برین برگستره زمین میباشد. قرآن كریم - این آیت همواره ماندگار وب رانگیزاننده-با تكیه بر تصاویری كه انسان از سرسبزی و خرمی طبیعت دارد بهشت را در جهان آخرت توصیف نموده است.پس از اسلام، معماران مسلمان با عنایت به این همین توصیفهای زیبا، بهشتهایی را در این جهان فناپذیر در ذهن خود به تصویر کشیدند كه به راستی نمادی از جنت است .
اما این باغ بهشت گونه که ذوق خلاقه معماران ایرانی آن را آفریده تفاوتی ذاتی با بهشت دارد اگرچه هر آنچه به بهشتیان داده می شود ایشان اظهار میدارند که (قالو هذا الذی رزقنا من قبل و اتوا به متشابها) پیش از این در دنیا مشابه آن به آنان داده شده است.تفاوت آن د رتحولپذیری باغ این جهانی است.درباغ بهشت همه چیز در "شدن" محض است و از آنجا که عالم ترکیبات متصور نیست حرکتی هم در کار نیست.حرکت و تحولپذیری از خصایص این عالم است.مگر نه این که حرکت عبارت است از "خروج تدریجی" و لاینقطع از قوه و ورود ِتدریجی و لاینقطع به فعل؟ زمانی که همه چیز در فعلیت ِناب خود قرار داشته باشد و قوه ای در کار نباشد حرکتی هم در کار نیست.برای همین است که هنرمندان و شاعران ما در مقام تببین ذوقی این باغ جاویدان به زمان و مکان فر امتعارف اشاره کردهاند و اذعان داشتهاند که در بهشت زمان و مکانی نیست:
مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی [8]
بر اساس آیات قرآن کریم آنچه در باغ ِبهشت روزی صالحان میشود مشابه آن چیزی است كه (در دنیا) روزی انسان است.
هنرمندان ایرانی ، بهشتی (باغ) را در این عالم طرح كردهاند كه با خصوصیات این دنیا مطابقت دارد (تحولپذیری) اما تصاویر بهشت آخرت را تداعی میكند. آنان سعی بسیار داشتندتا باغ خویش در همه فصول سال، زیبایی و بهرهدهی خود را در یک نظام زیستمحیطی بسته و جدا از حفظ کند.
همچنین بر اساس آیات قرآن و احادیث شریف نبوی، بهشت، بسیار پهناور است.پهناورتر از آنچه به ذهن انسان درآید. پهنای بهشت پهنای آسمان و زمین است.
در متون دینی ما منظور از كلمه (عرض) که در خصوص بهشت به کار رفته است وسعت گسترش آن میباشد و كنایه از این است كه به قدری وسیع است كه اصولاً قدرت تخیل و توهم بشر هم قادر به درك آن نیست. همین معنا در روایاتی از حضرت محمد(ص) در نهجالفصاحه آمده است که بهشت صد درجه است و فاصله هر دو درجه مانند زمین و آسمان است.
به همین خاطراست که میبینیم یکی از مسایلی که معماران ما در هنگامه طراحی و ایجاد باغ مدِعنایت داشتهاند وسعت و گشادگی آن بوده است.به یقین همه ما عبارت باغ دلگشا را بارها شنیده ایم و خوب می دانیم که باغ فاقد وسعت دراصل همان سالبه به انتفای موضوع است. گرچه باغهای معروف و وسیعی - چون باغ هزار جریب در اصفهان- وجود داشته اما وسعت مجازی باغ ایرانی كه ثمره هندسه خاص آن و كاربرد همه عوامل طبیعی و هنری است از اهمیت بیشتری برخوردار و دراصل هویت باغ ایرانی نیز از آنها ناشی شده است.

نوع خاصی از تجسم فضایی perspective درباغ ایرانی مشاهده می شود که محور طولی باغ و خط مستقیم روبروی كوشك و درختان بلند دو طرف آن در ایجادش نقشی اساسی داشته اند.باچنین تدابیری باغ طولانیتر جلوهگر میشود.این همان خصوصیتی است كه در باغهای ایتالیایی و به تبع آن در باغهای تشریفاتی و رسمی فرانسوی نیز مورد الهام قرار گرفته است.
شیب ِطبیعی بیشتر باغهای ایرانی موقعیت مناسبی را برای قرارگرفتن كوشك در نقطة مرتفع باغ فراهم ساخته است كه خود نماد روشنی از معنای بهشت است: بهشتی که برین و بالا و برتر از هر جایگاهی است.اگر باغ نمادی از بهشت باشد پس کوشک میتواند نمادی از فردوس باشد چرا که رسول مکرم اسلام (ص) فرمود:
وقتی از خدا درخواست میكنید، فردوس را بخواهید كه در وسط بهشت و بر نقطه بلند آن قرار دارد؛ فوق آن عرش ( کرسی ) رحمان است و نهرهای بهشت از آنجا میجوشد.
می دانیم که از نظر مبانی هنرهای تجسمی انسان هنگامی که در نقطه پست و كم ارتفاعی قرار میگیرد - براساس خطای باصره - فاصله خود را تا نقطه مرتفع كمتر از زمانی احساس میكند كه همان مسافت را از نقطه بلند مینگرد.این وهمvisual illusion که به تفاوت زاویه دیدِ انسان point of view در جهت بالاتر و پایینتر از خط افق skyline مربوط میشود باعث شده تا كوشك از همان ابتدای ورود در باغ نزدیک به نظر آید و طبعا ً یننده را به حركت به سوی خود و طی این مسافت (به ظاهر كوتاه ) ترغیب كند .جالب توجه آن که - برهمین اساس - وقتی بیننده از بالای کوشک به مجموعه باغ می نگرد مسافتی بسیارطولانی تر از آنچه هست را مشاهده می کند و دیدار باغ برای او منشاء بروز شعف و شوری فراوان می گردد.
در "مجمع البیان" آمده است كه كلمه روضه به معنای زمین سبز و خرمی است كه گیاهان به خوبی در آن میرویند و كلمه جنت زمینی است كه اطرافش درختكاری شده باشد و در نتیجه روضاتالجنات باغهای مشجری است كه در وسط، زمین سبز و خرمی را فرا گرفته باشد. نمونه های فراوانی از این مهم رادرعرصه معماری اسلامی ایرانی خودمشاهده می کنیم؛ به عنوان مثال در باغ ارم شیراز (ضلع راست باغ) تمثیلی زیبا از این معنا به چشم میخورد: زمین چمنی در آن جا قرار گرفته كه ارتفاع آن پایینتر از پیادهروهای اطراف است و پیرامون آن را درختان پوشانده اند و دارای آلاچیقهای ورودی زیبایی است که برای آسودن درشبانگاهان بسی جانبخش است. نقطه اوج بصری آیاتی که درخصوص بشارت بهشت آمده نهرهای بهشتی است (جنات تجری و من تحتهاالانهار) و بوستانهایی كه از زیر درختان و قصرهای آن جویهای آب جاری است.این تركیب كلامی سی و پنج باردر قرآن مجیدبه زیبایی هرچه تمامتر طنین اندازشده است.خداوند همچنین از چهار نهر پرشکوه در بهشت نام می برد: نهرهایی از آب تازه(انهار من ماء غیر آسن)، نهرهایی ازشیر، شیری که هرگز طعمش تغییر نمی کند(انهار من لبن لم یتغیر طعمه)، نهرهایی از شراب پاکیزه لذت بخش (انهار من خمرلذه للشار بین) ونهرهایی ازعسل خالص.
مثل آن بهشتی كه به مردم با تقوی وعدهاش را دادهاند این است كه در آن نهرهایی از آب تازه و نمانده (انهار من ماء غیر آسن) و نهرهایی از شیر كه طعمش تغییر نمیكند (انهار من لبن لم یتغیر طعمه) و نهرهایی از شراب طهور كه برای نوشندگان لذت بخش است و نهرهایی از عسل خالص(انهار من عسل مصفی).
اهالی بهشت در غرفه هایی زیست جاویدان می کنند كه از پایین آن نهرها جاری است: می دانیم که غرفه به معنی خانه بسیار زیبایی است که در بلندی ساخته شده است و جالب آن که در اكثر باغهای ایرانی جوی آب نیز از طبقه زیرین كوشك سرچشمه میگیرد و پس از ریختن به حوض جلوی عمارت در كل باغ جاری میشود.واژه کوثر را نیز بسیاری ازمفسران افزون بر" خیرکثیر" به نهری دربهشت هم تعبیر کرده اند که نهایت وبدایتی ندارد و هر کسی به فراخور ظرفیت و قابلیت درونی خودمی تواند به قدر کفایت از این رودخانه کرانه ناپیدای جاوید بنوشد.
از زیبایی دیگر بهشت وجود درختان آن است که قرآن بارها به توصیف آن پرداخته است. ازجمله "سدره المنتهی" (درخت بهشتی).
این درختانند همچون خاکیان
دستها برکردهاند از خاکدان
سوی خلقان صدا شارت میکنند
وانکه گوشستش عبارت میکنند
بازبان سبز و با دست دراز
از ضمیر خاک میگویند راز[9]
بعضی از تفاسیر، درخت "طوبی" را که به عنوان اجرایمان و عمل صالح عایدمومنان و صالحان می شود ( الذین آمنوا و عملوالصالحات طوبی لهم و حسن مآب ) درختی در بهشت دانستهاند كه ریشهاش در منزل رسول خدا است و گفته اند که هیچ منزلی در بهشت نیست مگر آنکه شاخهای ازشاخساران فریبای این درخت درآن جلوه گری نکرده باشد.
قرآن مجیدزمانی که عزم معرفی حقیقت را دارد آن را در قالب درخت متمثل می کند و می فرماید: الم ترکیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه اصلهاثابت وفرعها فی السما.از نظر معجزه مسلم نبی اکرم (ص) کلمه طیبه حقیقت بسان درختی است که ریشه هایش در زمین مستحکم و شاخ و برگش در آسمان رفعت وسعادت است.درخت همواره درنزد ایرانیان شایسته تکریم و دارای حرمت و قداست خاصی بوده است.درخت قامت بلند تمنا بوده است :
تو قامت بلند تمنایی ای درخت
همواره خفته است در آغوشت آسمان
بالایی ای درخت
دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار
زیبایی ای درخت
وقتی كه بادها در برگ های در هم تو لانه می كنند
وقتی كه بادها گیسوی سبز فام تو را شانه می كنند
غوغایی ای درخت
وقتی كه چنگ وحشی باران گشوده است
در بزم سرد او
خنیاگر غمین خوش آوایی ای درخت
در زیر پای تو
اینجا شب است و شب زدگانی كه چشمشان
صبحی ندیده است
تو روز را كجا خورشید را كجا
در دشت دیده غرق تماشایی ای درخت
چون با هزار رشته تو با جان خاكیان
پیوند می كنی
پروا مكن ز رعد
پروا مكن ز برق كه بر جایی ای درخت
سر بركش ای رمیده كه همچون امید ِ ما
با مایی ای یگانه و تنهایی ای درخت [10]
به یقین کمتر قومی را می توان در تاریخ سراغ گرفت که همچون ایرانیان بر اعتبار زیباشناسانه و سودمندانه درخت وقوف داشته باشند و بر گسترش فرهنگ درختکاری و پاسداری ازحریم آن نکوشیده باشند:
گفت راندم پیشتر من نیکبخت
بازشدآن هفت ، جمله یک درخت
هفت می شد، فردمی شد هر دمی
من چه سان می گشتم ازحیرت همی
بعد از آن دیدم درختان در نماز
صف کشیده چون جماعت کرده ساز
یک درخت از پیش مانند امام
دیگران اندر پس او در قیام
آن قیام و آن رکوع و آن سجود
ازدرختان بس شگفتم مینمود
یاد کردم قول حق را آن زمان
گفت النجم وشجر را یسجدان
این درختان را نه زانو نه میان
این چه ترتیب نمازاست آنچنان ؟
آمد الهام خدا کای بافروز
می عجب داری ز کار ماهنوز؟ [11]
متاسفانه درصدسال اخیرکه تکنولوژی لجام گسیخته باشتاب بیشتری به جانب این کشور هجوم آورد نقش طبیعت و پاسداشت حرمت آن هم مغفول واقع شد و به تبع آن درخت، جایگاه ارزشی خود را در ذهن و ضمیر مردمان به آسانی ازکف داد. درحالی که احترام و تقدیس درخت از دیرباز در ایران مطرح بوده است. ایشان همچنین معتقد به فرشته مقدسی بودند به نام (اورز) كه صدمه زدن به گل و گیاه، موجب ناراحتی و خشم او میشد.شاید هم پناه بردن از گرمای طاقت فرسای اقالیم خشك و سوزان به سوی سایه طوبایی درخت، دلیلی بر این گرایش بوده است.در ایران هر چه بر عمر درختان افزوده میشد تکریم آن سزاوارتر مینمود.به همین دلایل است كه باغ ایرانی به شكل مجموعهای بسته و فراهم كننده شرایط مساعد آب و هوایی برای رشد و گسترش فضای سبز، تولید رطوبت، اكسیژن، تنظیم شرایط اقلیمی و كنترل اوضاع جوی عمل میكند، و همه این شرایط در سایه درختان كهن به عنوان مادری مهربان برای سایر درختان فراهم میشود. متاسفانه ما آنچه را که خود داشتیم ازبیگانه تمنامی نمودیم وحاصل این تمنای هول انگیز آن شده است که به رغم دیرینگی قوم ایرانی در کار ظریف اما سترگ باغ سازی وباغ پیرایی، مدل باغسازی اروپایی (یعنی احداث پارك با تركیبی از بوتهها، گلهای فصلی، درختچهها و تجهیزات شهری) درفضای شهرسازی ما پیداشد و به سرعت هم رشدکرد. به این ترتیب دیدیم که نه تنها مشکلی ازمشکلات فضای سبز ماحل نشد و نتوانستیم همان شیوه پارکسازی غربی را هم به درستی تحلیل کنیم بلکه با تداوم تخریب باغها و تبدیل آن به ساختمانها، بیش از پیش درختان و گلها را به محاصره آهن وآهک زنده بردیم و در تلستان مدنیتی مبتنی برماشین، داشته های ارزشی خود را رها کردیم.
عرصه هنرهای اسلامی ایرانی ما عرصه حضور نمادین بهشت است.ایرانیان مسلمان در آن زمان كه خود در باغ حضور ندارند نقش تمثیلی باغ ِپٌر باروبَر را در فرش درون خانه جلوهگر ساختهاند؛ تا آنجا که میتوان گفت قالی ایرانی عالی ترین تلقی ذوقی هنرمندان مسلمان ازبهشت است که در ظریفترین گونه ممکن و با ممارست و مداومتی بی نظیر و شکیبایی بی پایان بافته شده است.بی سبب نیست که طراحان وبافندگان درهنگامه کار چنان درفضای طرح و نقش و رنگ غرقه می شوند که گویی درحقیقت باغ یعنی بهشت غوطه ورند:
ما را مبر به باغ که از سیر لالهزار
یک لاله صد هزار شود داغدیده را
شهود ِنقشها و طرحها و رنگهای قالی ایرانی گویی نوحه فراق نخستین آدم را در شبستان جان طراح و بافنده زمزمه می کند: فراق از همان باغ بینظیری که به سبب یک گندم گناه از آن دور و مهجور ماندیم.ما تا زمانی که بر سر پیمان الست بودیم در باغ، مست بودیم.مست ِ باده ساقی جام طهورایزدی؛ ولی آنگاه که تمرد کردیم ازباغ اصل رانده شدیم حال آنکه همه ما مرغ آن باغ بودیم :
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
چنین است که نقش تمثیلی و انتزاعی درخت به صورت بته جقه بر پارچه و طرح گلدانی در نقوش كاشی و غایت این نقوش انتزاعی به شكل اسلیمی کرانه ناپیدای بی توقف در همه فضای زندگی ایرانیان حضور دارد.
طرح باغ ایرانی براساس توجه و كاربرد خاص مربع در تركیب كلی و اجزاء آن استوار است و این خصیصه شخصیت متمایز باغ ایرانی را تشكیل میدهد و از دیرباز مورد توجه دیگران بوده است. این كه از چه زمان مربع یا مربع مستطیل در طرح باغ مورد استفاده قرار گرفته محتاج تحقیقات فراوان است اما دلایل بسیاری برای كاربرد مربع در خلق محیط زیست انسان و از جمله باغ ایرانی میتوان ذكر كرد:
صورت چهارگوش - که یادآور صورت ساده مکعب است- نمادی از دنیای خاکی و تجلی چهارگوشه بهشت در وجه خاکی آن است؛ و هر ضلع آن نمادی است از آتش و هوا و آب وخاک که جملگی عناصر سازنده کالبد انسانند.کالبد انسان از اجتماع این عناصر چهارگانه پدیدمی آید؛ عناصری که به رغم تضادی که با هم دارند زمانی که در کنار هم مینشینند وحدت متکثرات را رقم می زنند. در شالوده معماری ایرانی اسلامی - همچون مسجد و خانه و مدرسه وباغ - جایگاه مربع در پی واقع می شود و همه تکاپوی هنرمند گذر ازمربع و رسیدن به دایره است.مربع درعین سادگی شکلی بسیارپیچیده هم هست.مربع با تکرار یکنواخت چهار ضلع مساوی و چهار زاویه برابر، شکلهای گوناگون و جالب توجهی پیدامی کند. این شکل اصلی هندسی با امکانات ساختاری خود پیوسته توجه معماران ما را به خود معطوف و مشغول داشته است.این است که نه تنها به عنوان عنصری ساختاری وجود و حضور داشته بلکه به عنوان گستره حامل نیز در تزیینات هنرمندان ما سهم وافری رابه دوش کشیده است. این شکل مربع است که به باغهای ایرانی همیشه وقار و تناسب و اعتدال داده است.میدانیم که در باغ ایرانی آب را به درون زمین میبردند و سپس از مکانهای خاصی به بیرون جاری می کردند. شاید جاری شدن آب از جایجای باغ و حركت آن در چهار جهت و چهارجوی، تمثیلی از چهار نهر بهشتی باشد.گرچه در بسیاری از باغهای ایرانی آب از یك جهت میآید و ضمن ریختن در یك حوض ِمقسم در سه جهت دیگر جاری می شود اما گردش آب را درچهار جهت تداعی میكند.
كاربرد وسیع تركیب هندسی چهارباغ و آب راههای اصلی و متقاطع باغهای ایرانی در دوره پس از اسلام را میتوان نتیجه ابعاد تمثیلی بهشت در قرآن (چهار نهر بهشتی) و دیدگاه كهن انسان به زمین به عنوان تمثیلی از كل طبیعت دانست.
باغ ها همیشه جلوه سبز دعای انسانهای عابدی بوده است که برای سرسبزی جان دیگران می کوشیده اند.صفای باغ ایرانی مرهون صفای جان هنرمندان ومعماران این دیاراست وگرنه :
ذات نایافته ازهستی بخش
کی تواند که شود هستی بخش ؟
نمی تواند جانی در زنجیره دنیا محبوس باشد اما بتواند باغهایی را چنان بسازد و بپردازد که جانبخش باشد.هماهنگی همه جانبه اعتقاد و اعتدال و اشتیاق مساوی با بروز باغهایی بوده است که امروزه در حوصله فرهنگی خود به آن مباهات می کنیم.باغ ایرانی، ثمره کارکرد نیلوفرهای سبز دعا بوده است که بر دستهای مومنانه معماران میپیچیده است تا آن را سائلانه تا آستان دوست بالاببرد.
--------------------------------------------------------------------------------
- آل عمران / 15[1]
[2] - religion epistemology
1- سورۀ بقره137
2- سوره مؤمن138
- سوره محمد 139 [5]
4- آل عمران 140
- مثنوی مولوی دفترچهارم [7]
- دیوان فروغی بسطامی [8]
- مثنوی مولوی / دفتراول [9]
- شعری ازسیاوش کسرایی [10]
- مثنوی مولوی / دفترسوم [11]
نویسنده:هیما گرمیانی با همکاری نادیا گلولانی