دوستان عزیزم و همکلاسی های خوبم :


هر یک از شما دوستان اگه مطلب خاصی داره که به درد سایت بخوره یا عکسی داره میتونه به ادرس زیر واسه من ایمیل کنه بنده با نام خودش در سایت قرار میدم

Email:hima_boy_mahabad@yahoo.com

سایت شخصی من








نظرات:

«» می‌گوید:
« کانی 1 : زتو با تو راز گوم به زبان بی زبانی به تو از تو راه جویم به نشان بی نشانی چه شوی زدیده پنهان، که چو روز می نماید. رخ همچو آفتابت زنقاب آسمانی همزبان عزیز کرمانج هموطن گرامی و دوستدار موسیقی نواحی ایران « کانی » از زلال چشمه های جاری فرهنگ و هنر شمال خراسان حکایت می کند از خطه ای که موسقی اش اقیانوس بی کران حماسه عشق و عرفان است از نوای ملکوتی (هرایی) و(لو) تا زرباهنگ های (کور اوقلی) و (ججوخان) که همه و همه دعوتی است به عشق و زیبایی و زندگی و وطن داری موسیقی مقامی این دیار، عاملی بسیار مهم و مداومی برای حفظ شرف و ملیت ساکنان سربلند این سرزمین است و این شروع مبارک حکایت از دلدادگی کرمانج های نجیب شمال خراسان به اصالت دیرینه خود دارد (کانی با هدف سیراب کردن تشنه گان فرهنگ و هنر اصیل ایرانی جاری شده است. (کانی از آن شما و برای شماست.) نام آهنگ و نوازندگان 1-سرمقام (گروه موسیقی آساک) 2- لياره ( خواننده و دهل : حسين عزيزي ، نوازنده كمانچه : ولي رحيمي ) 3- سكينه ( گروه موسيقي آساك ) 4- هرائي ( خواننده : مراد حسن زاده ، دكلمه : محبوبه سعادتمند ، دوتار : محسن ميرزاده ) 5- گرايلي ( دوتار : مسعود خضري ) 6- ياري وفادار ( خواننده و دهل : محسن بهاري نوازنده كمانچه : حسين بهاري ) 7- لو ( دوتار : رمضان بردري ، خواننده : اميرقلي خدنگ ) 8- الله مزار ( خواننده و دهل : حسين عزيزي ، نوازنده كمانچه : ولي رحيمي ) 9- عشقي ته در مقام جعفر قلي ( نوازنده و خواننده : سهراب محمدي ) 10- سردار عوض ( گروه موسيقي آساك ) 11- لورك ( خواننده حسين عزيزي ،نوازنده كمانچه : ولي رحيمي ) 12 - نادر ( دوتار : مسعود خضري ) 13- مقام آيني ( خواننده و دهل : محسن بهاري ، نوازنده كمانچه : حسين بهاري ) این مجموعه بر روی سی دی و کاست عرضه می گردد. کانی 2 : مردی که در مه فرو رفت... روزهای شیرین کودکیم را که به یاد می آورم . صدای مردی در گوشم می پیچد. مردی که با صدای پر ابهتش کبوتر خیالم را به شاه جهان می برد و آنجا با شکوه تمام حاجی رضا خان قهرمانی، میزبان انبوه مهمانان عروسی فرزندش رستم بود. صدای دوهل و سرنا، تصور رقص زیبای کردها. شادمانی و شوق و انتظار سیب و انارهای سرخ دامادی، جشن بزرگ شاه جهان به ناهگاه به یک تراژدی تبدیل می شود. رستم از اسب فرو می افتد و ... نام آهنگ ونوازندگان 1-مقدمه (نوازنده دوتار رضا غلامی ) 2-نویسنده و گوینده متن( اسماعیل حسین پور) 3-دُرنا (شوان) ( گروه موسیقی آساک) 4-سرمقام و نرگس ( نوازنده دوتار مسعود خضری) 5-حکایت شاه جهان( زنده یاد هاشم صادقی) 6-لُو ( کمانچه استاد خان محمد آدینه پور) 7-نالش (نوازنده دوتار مسعود خضری) 8-مقام آئینی ( نوازنده قوشمه استاد علی اکبر بهاری، نوازنده دهل حیدر بهاری) 9-لُو ( بخشی سهراب محمدی) 10-نادر (نوازنده دوتار مسعود خضری) 11-مقام آئینی( قوشمه استاد خان محمد آدینه پور،دهل استاد نائب علی صحرا روشن) 12-لُو ( مجتبی قیطاقی) این مجموعه بر روی سی دی و کاست عرضه می گردد. کانی 3 (میراث نامیرا) آنچه دغدغه ماست. اینبار در زبانی جهانی عقده گشایی می شود. و آن دردگم شدن در وانفسای زمانه ایست که تمام آنچه داریم را نشانه گرفته تا بستاند از ما. ما در کانی 3 می گوییم که تمام داشته های پدرانمان امروز امانت دردست نسل جوان ماست. نسل جوان امروز که فرزندان نسل سلحشور دیروزهستند. نسل جوان امروز ما با اراده ای به استواری کوه، کوههای مشکلات را در می نوردن، برای حراست از آنچه نیاکانمان برایمان به ودیعه گذاشته اند. باید عبور کرد از رودخانه های وسوسه انگیز و وحشی، باید مراقب آبشارهای توهم زا بود تا از راه بیراه نشد. موسیقی فولکلور ما، که برگرفته از باورهای نسل جاوید ماست بر همه جای این خاک پاک نشانه ها دارد. فقط باید با چشم دل نگاه کرد. تا بر سنگهای کوهستان، بر بستر رودخانه ها، بر آسمان فراخ و حتی برقاب کهنه چوبی روی دیوارهای کاهگلی ، نشانه های نیاکان سر افرازمان را دید. نشانه هایی که سوار بر صدای سورنا، غم قوشمه و درد دوتار زندگی را جاری می سازد تا دشتهای خشک را گلباران و زمین تشنه را پر باران کنند. ما در کانی 3 امید را فریاد می کنیم که مدر نیته و ماشین نتواند جوان امروز ما را به جایی برساند که صدایش می کنند و فرا می خوانندش. اگر پاهای جوان امروز به ظاهر ناتوان است برای عبور از کوههای عظیم و رودخانه های اغواگر، اگر از آبشارهای توهم باورهایمان سقوط کنند، آنچه پایدار می ماند همانا فرهنگ سر افراز و زندگی ساز ماست که مرگی برای آن وجود ندارد و این میراث نامیراست. نام آهنگ ونوازندگان: 1-شاختایی(سهراب محمدی) 2-بازیهای آئینی(نایبعلی صحرائی-اصغر استیری) 3-حسین یاره(گروه آساک) 4-ارمان سیسه (گروه گرایلی) 5-گل ایل (اسماعیل حسین پور) 6-مقام آئینی (علی اکبر بهاری -حیدر بهاری) 7-گل من جاو له ره یه (حسین عزیزی-ولی رحیمی) 8-گلی ته دل من گول گر (سهراب محمدی ) 9-بازیهای آئینی (نایبعلی صحرایی-اصغر استیری) 10-چیلاق (گروه گرایلی) 11-مقام لو (حسین عزیزی-ولی رحیمی) بازیگران فیلم :مروارید حسینی-مهدی ایمانی-علی محمد ابراهیمی این مجموعه بر روی سی دی وکاست عرضه می گردد. جشنواره پیران چنگی : با نگاهی به تاریخ باستان سرزمینی هویدا می شود که قدمتش به قبل از میلاد مسیح و به درازای اسکان نژاد آریایی در ایران برمی گردد که به نامهای آساک با آرسکا مشهودر بوده و در مسیر تاریخ به خبوشان سپس خوچان و آنچه امروزه نام گرفته یعنی قوچان تغییر نام یافته است. قوچان ضمن قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم و پل اقتصادی منطقه همواره محل ظهور پهلوان نامدار از جمله محمدعلی صحرایی، قربان محمد بهادری، نیز شخصیتهای علمی و هنری چون خواجه قشیری، جعفرقلی زنگلی بالاخره در زمینه موسیقی مقامی اساتیدی چون نیاز بخشی عوص بخشی، خان محمد قیطاقی ، عباسعلی بخشی ، محمدحسین یگانه ، اسماعیل ستارزاده داشته است که آثار این بزرگان همچنان نغمه های دوتار قوچان است. نوای بخشیهای قوچان طنین انداز محافل و جشنهای مردمی این دیار بوده و از همان دوران قدیم همواره در حفظ سینه به سینه فرهنگ بومی اهمیت داشته و موجب شور و شعف جوانان برای آمادگی رزم با دشمن بوده است. اشتیاق جوانان و مردم این سرزمین به فرهنگ بومی و به ویژه موسیقی مقامی همچنان پر رنگ و بی بدیل حفظ شده است و استقبال بی نظیر مردم از برگزاری سلسله یادواره های پیران چنگی و هجوم کثیر علاقه مندان از سراسر میهن سند این ادعاست که همه ساله ستاد برگزاری جشنواره ها را به دلیل عدم وجود مکان مناسبی جهت اجرای برنامه زمین گیر کرده، اما همچنان به دلیل تقاضاهای بیش از حد و انتظار همه ساله مردم حتی با وجود تجربه قبلی و علم به اینکه فضای مناسبی در اختیار نیست، این جشنها برگزار می شود. حمایت مردمی و شور و شوق جوانان و استعدادهای کثیر آ نها در کسب مهارتهای موسیقی مقامی و شرکت فعال در جشنواره های موسیقی کشوری حتی در فستیوالهای جهانی تا آنجاست که بعضی از مسئولین کشوری از شهرستان قوچان به عنوان پایتخت موسیقی مقامی یاد کرده اند. در ادامه این سابقه پرشکوه امسال شهرستان قوچان میزبان نخستین جشنواره موسیقی مقامی خراسان بود که با استقبال پرشور مردمی به پایان رسید که بخش جنبی آن به حضورتان تقدیم می شود. امید است تا در جهت حفظ و حمایت از این اثر کوشا باشید. امید است با پیگیری مسئولان شهرستان قوچان نسبت به تأسیس هنرستان موسیقی مقامی آساک قوچان زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با مشارکت هنرمندان شمال خراسان در سال آینده اقدام شود تا زمینه افزایش بار علمی موسیقی مقامی منطقه و شکوفایی استعدادهای جوانان هر چه بیشتر فراهم آید. کارت های عروسی محلی و پوسترها برای مشاهده کامل تصاویر بر روی عکس زیر کلیک نمایید. کتاب دستور دوتار نوشته سعید طهرانی زاده قیمت 8500 تومان همراه با یک سی دی آموزشی برای اطلاعات بیشتر در مورد کتاب کلیک کنید.... کتاب مرزداران دامنه کیسمار (روایتی از کردهای شمال خراسان) نویسنده:هاشم صادقی باجگیران قیمت:8000 تومان برای اطلاعات بیشتر کلیک کنید... نوشته شده توسط admin در تاريخ شنبه 20 مهر 1387 - 6 نظر 6520 تعداد بازديد نظرات navidshokry در تاريخ شنبه 14 فروردين 1389 navidshokry در تاريخ شنبه 14 فروردين 1389 سلام آقای خاکشور نوید شکری sast در تاريخ چهارشنبه 13 مرداد 1389 باسلام لطفا اگرمي شود آهنگهاي نيز براي دانلود در سايت قرار دهيد dede در تاريخ پنجشنبه 2 تير 1390 italian wedding dresses italian wedding dresses Wedding dresses online Wedding dresses online sweetheart neckline wedding gowns sweetheart neckline wedding gowns tea length bridal dresses tea length bridal dresses debenhams bridesmaid dresses debenhams bridesmaid dresses wedding dresses for plus size women cheap wedding dresses for plus size women cheap bridal wedding accessories bridal wedding accessories prom dresses evening gowns prom dresses evening gowns black bridesmaid dresses black bridesmaid dresses designer bridesmaid dresses designer bridesmaid dresses maternity bridesmaid dresses maternity bridesmaid dresses Wedding gowns bride Wedding gowns bride Wedding dresses prom Wedding dresses prom mermaid bridal gowns mermaid bridal gowns bridal wedding gowns bridal wedding gowns cocktail dresses plus size cocktail dresses plus size Gaines در تاريخ دوشنبه 6 تير 1390 Jessica simpson Wedding dresses online Pop singer Jessica Simpson married 98-Degrees band member Nick Lachey on October 26, 2002. She was married within the Smith Family members Chapel at Riverbend Baptist Church in Austin Texas exactly where Jessica's childhood buddy Brian Buchek officiated the ceremony. Jessica Simpson's wedding dresses 2011 became 1 of essentially the most sought following vintage lace wedding dress as soon as photos of her wearing it were produced accessible to the public. Nick and Jessica's wedding ceremony had a soft, romantic theme with many candles and pale pink roses decorating the church. That they had ordered a total of thirty,000 flowers for us in decorating their ceremony and reception websites. The couple used celeb wedding ceremony planner Mindy Weiss to help strategy their huge day. Mindy Weiss has also aided other celebrities program their weddings such as Adam Sandler and Charlie Sheen. jessica simpson princess ball gown wedding dresses The Jessica Simpson dress was custom-made and produced specifically for her through the ball gown wedding dresses designer of the stars Vera Wang. Numerous celebrities have turned to Vera Wang to make a custom-made vintage lace wedding dress for his or her unique day such as Jennifer Lopez, Mariah Carey, Sharon Stone and Holly Hunter. Due to the desire of the dress, there were essentially look-a-likes produced available for buy but that only lasted a short time. What's now called the jessica simpson mermaid dresses was a white, formal evening dresses that was adorned with custom beading, crystals and pearls. It featured a sweeping train that helped bring her dream of having a romantic dreams wedding dresses a reality. The look-a-likes that had been produced some time immediately after could possibly be bought for roughly $11,000. Together with the favorite jessica simpson elegant best wedding dresses , she also had a stunning veil which was a total of 6 ft in length. It showcased an 11-carat pave diamond headband from celebrity jeweler Harry Winston. It aided to protected her lengthy veil. Her stylist Ken Paves did her hair and he just pinned back again the sides and secured them with sparkling brooches along with the relaxation of her hair was left down. Jessica's father Joe Simpson escorted her down the aisle right up until she satisfied up with Nick Lachey at the altar. Nick was putting on a Hugo Boss tuxedo with a white silk tie. Numerous brides blow their budget once they lastly pick out a cheap ball gowns they like but soon you'll be able to get one designed by Vera Wang to get a fraction from the cost that celebrities spend for tea length wedding gowns . You should have to feel like a princess on your special day and you can find ways to buy a mermaid wedding gowns that is incredibly similar to the jessica simpson wedding ceremony dress. Opt for a white, strapless, floor-length gown and pair it with an elongated veil that's roughly 6 feet in duration »

«» می‌گوید:
«him him «سامان خادمی » می‌گوید: «هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... » -------------------------------------------------------------------------------- «سامان خادمی » می‌گوید: «هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... » -------------------------------------------------------------------------------- «سامان خادمی» می‌گوید: «باعرض سلام و خسته نباشید به تمام همکلاسی ها و نویسدگان و زحمت کشان وب .» -------------------------------------------------------------------------------- عشق «عاشق» می‌گوید: «ز غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد » -------------------------------------------------------------------------------- «» می‌گوید: «eshgg binae ro migirad va dost dashtan midahad.» -------------------------------------------------------------------------------- «پیمان دانشی» می‌گوید: «ببخشید اعضای اصلی و فرعی انجمن . اگر ممکنه» -------------------------------------------------------------------------------- « پیمان دانش» می‌گوید: «لطفا مدیر یا مدیران وب را مشخس کنید . به همراه اعضای اصلی و رعی وب . با تشکر» -------------------------------------------------------------------------------- «FROM : peyman» می‌گوید: «only for kak keyvan . i love you , I hope you have perfect live in this world and second world too. your belovedy frend » -------------------------------------------------------------------------------- «FROM : peyman» می‌گوید: «only for kak keyvan . i love you , I hope you have perfect live in this world and second world too. your belovedy frend » -------------------------------------------------------------------------------- «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» -------------------------------------------------------------------------------- «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» -------------------------------------------------------------------------------- «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» -------------------------------------------------------------------------------- «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» -------------------------------------------------------------------------------- «رحمان احمدی» می‌گوید: «زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست. زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست. زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست.زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست.» -------------------------------------------------------------------------------- «رحمان احمدی» می‌گوید: «با عرض سلام خدمت نویسندگان محترم. روز دانشجو را بر همه همکلاسی های خوبم مبارک. » -------------------------------------------------------------------------------- «» می‌گوید: «» -------------------------------------------------------------------------------- «هیما گرمیانی» می‌گوید: «رحمان جان خواهش میکنم نظر لطف شماست خواهش میکنم تمام همکلاسی ها بیان و نظر بدن ما استقبال میکنیم مطمئن باشید سایت ما تو دانشگاه تک خواهد شد حتی با سایت های بزرگ معماری رقابت خواهد کرد اینو من قول میدم» -------------------------------------------------------------------------------- «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» -------------------------------------------------------------------------------- «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» -------------------------------------------------------------------------------- « رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام هیما جوون. دستت درد نکنه با این عکسهای قشنگت و مطالب جالبت. مررررررررررررررررررررررررررررررسی هیما جوون. بووووووووس.» »

«» می‌گوید:
«مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید him him «سامان خادمی » می‌گوید: «هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... » ________________________________________ «سامان خادمی » می‌گوید: «هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... » ________________________________________ » «هیما گرمیانی» می‌گوید: «رحمان جان خواهش میکنم نظر لطف شماست خواهش میکنم تمام همکلاسی ها بیان و نظر بدن ما استقبال میکنیم مطمئن باشید سایت ما تو دانشگاه تک خواهد شد حتی با سایت های بزرگ معماری رقابت خواهد کرد اینو من قول میدم» ________________________________________ «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» ________________________________________ «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» ________________________________________ « رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام هیما جوون. دستت درد نکنه با این عکسهای قشنگت و مطالب جالبت. مررررررررررررررررررررررررررررررسی هیما جوون. بووووووووس.» «FROM : peyman» می‌گوید: «only for kak keyvan . i love you , I hope you have perfect live in this world and second world too. your belovedy frend » ________________________________________ «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» ________________________________________ «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» ________________________________________ «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» ________________________________________ «پیمان دانشی» می‌گوید: «مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» ________________________________________ «رحمان احمدی» می‌گوید: «زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست. زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست. زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست.زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست.» ________________________________________ «رحمان احمدی» می‌گوید: «با عرض سلام خدمت نویسندگان محترم. روز دانشجو را بر همه همکلاسی های خوبم مبارک. » »

«» می‌گوید:
« كركوك شهر اصيل كردنشين كردستان شهر زيباي كركوك در ۲۵۰ کیلومتری شمال بغداد قرار گرفته و بر طبق آمار سال ۲۰۰۳ جمعیت آن ۷۵۵٬۷۰۰ نفر بوده‌است. کرکوک شهری باستانی و كهن است كه بيشترين تاريخ و تمدنش در جغرافياي ايران بزرگ است و پس از پيوستن تمدن آشوري ها با ايرانيان اين شهر هزاران سال بخشي از ايران محسوب مي شده است و تا كمتر از سيصد سال پيش نيز در جغرافيايي ايران بوده است كه هويت كردي اين مناطق و دهها نقشه جغرافيايي دلايل اين امر هستند . همچنين مهم ترين سند تمدني ايران امروز كتيبه ارزشمند پايكولي در زمان ساسانيان است كه در كردستان عراق واقع شده است و برگي ديگر از هويت اصيل ايراني كردهاي عراق مي باشد . در روزگار امپراتوري متجاوز عثماني بسياري از شهرهاي كردنشين ايران به اشغال درآمد و مناطقي همچون كركوك , حلبچه , وان و . . . به اشغال تركهاي عثماني درآمد . پس از فروپاشي امپراتوري عثماني اين شهرها ميان كشورهاي تازه استقلال يافته سوريه , عراق و تركيه تقسيم شد و هويت كردهاي ايراني نژاد به چالش كشيده شد و بارزترين فرهنگ ايراني كردها همچون جشن نوروز , موسيقي اصيل ايراني كردها , زبان اوستايي كردي , رقصهاي كردي , نژاد و مليت آنها با سركوب شديد تركهاي عثماني و عربهاي سني عراق مواجه گرديد . كردهاي آريايي نژاد عراق نيز سالهاي سال را در فقر و سركوب سپري كردند و از ابتدايي ترين امكانات زندگي نيز محروم گرديدند . حكومت مركزي ايران نيز به دليل عدم قدرت كافي و وابستگي هاي اين چند صده اخير نتوانست هيچ حمايتي كه در شان كردها باشد را از آنها به عمل بياورد . امروزه نيز كشورهاي سودجو و فتنه انگيزي همچون آمريكا كه يكي از پشتيبانان اصلي صدام حسين جنايتكار تاريخ معاصر بوده است و بزرگترين فجايع را در جنگ هشت ساله بر ملت ايران و همچنين در حق كردهاي عراق تحميل كردند ميكوشند تا كركوك را شهري غير كردي معرفي كنند و عربهايي كه در زمان صدام حسين براي تغيير بافت هويتي آنان به كركوك مهاجرت داده شده بودند را بخشي از مردم كركوك معرفي كنند . شوراي رهبري انقلاب عراق كه در رژيم ديكتاتوري صدام در سال 1986 تصميم به انتقال طوايف عرب از مناطق مركزي و جنوبي عراق به كركوك را اتخاذ كرد. اين اقدام در راستاي سياست عربي شدن شهر كركوك گرفته شده بود. جمعيت شهر كركوك بيش از يك ميليون نفر است كه از كردها،‌ تركمن ها ،‌ عرب ها به همراه اقليتي از كلداني ها و آشوري ها تشكيل شده است. پراكندگي جمعيت در كركوك : جمعيت كردها در كركوك : 178000 نفر جمعيت تركمنها در كركوك : 48000 نفر جمعيت عربهاي مهاجر در كركوك : 43000 نفر جمعيت آشوريها و كلداني ها در كركوك : 10000 نفر محله هاي كركوك :‌ کردنشین: رحیم‌آباد (واقع در دروازه شمالی شهر کرکوک)، شورجه، آزادی، اسکان، بلاخ، قوریه و ماموستائیان. ترکمن‌نشین: مصلی، بیریادی، بلاغ، معلمین، راه بغداد، تسعین، قوریا، عرفه، قصاب خانه، الماس، ۱أذار، الحی العسکری عرب‌نشین: مناطق کارگران (واقع در جاده بغداد)، منطقه یک حزیران، منطقه نصر و عروبه، القادسیة، غرناطه آشوری‌نشین: شاطرلو، عرفه، الماس (1) امروزه تركيه كه بيشترين مشكل دولتش حضور 20 ميليون كرد ايراني نژاد در جغرفياي كشورش است نيز مخالف پيوست كركوك به اقليم كردستان عراق است زيرا در انديشه استفاده از منابع نفتي كركوك و همچنين تقويت تركمنهاي كركوك است تا از گسترش كردها در اين شهر هميشه كردنشين جلوگيري به عمل آورد . كردها بايستي با تمام كوشش كركوك را بارديگر به كردستان پيوند دهند و در اين مسير ايران نيز بايد با حمايت خود از آنان در تحقق اين امر سرعت بيشتري ببخشد . كشوري مانند تركيه كه از اقليت كوچك تركمنها بهره مي برد و در همه امور كركوك دخالت ميكند به راستي ايران كه پايتخت فرهنگي و تمدني 40 ميليون كرد منطقه است و كردها با تشكيل نخستين امپراتوري ايراني ماد پايه هاي ايران نوين را گذاشته اند - به راستي مشخص نيست كه آيا امروزه حمايتي در شان اين تيره اصيل ايراني توسط دولت ايران انجام مي شود يا خير ؟ كردهاي كركوك همچنين براي احترام به قوانين فدرالي عراق شايسته است كه تضمين دهند كه نفت به صورت مساوي ميان كل ملت عراق تقسيم شود تا با اين تضمين بتواند كركوك را بارديگر بخشي از كردستان اصيل نمايند . در همين راستا گروه هاي مختلف كركوك و شمال عراق خواستار الحاق كركوك به كردستان شدند . به نوشته روزنامه الشرق الاوسط ,چاپ لندن, ۲۴ تن از اعضای شورای استانداری کرکوک از مجموع ۴۱ عضو این شورا خواهان پیوستن کرکوک به منطقه خودمختار کردستان عراق شدند. اعضای این شورا در پایان نشستی که در کرکوک برگزار کردند، اعلام نمودند که این شورا از حقوق قانونی اش بر اساس مفاد قانون تصویب شده از سوی پارلمان عراق استفاده کرده و پیوستن کرکوک به کردستان عراق را خواستار است. شرکت کنندگان در این نشست از رییس شورای استانداری کرکوک خواستند تا درخواست مذکور را هر چه سریع تر و به طور رسمی به پارلمان عراق ارایه دهد. (2) بارزانی که از سوی پارلمان کردستان به عنوان رئیس محلی این منطقه انتخاب گردید، در پارلمان عراق با نمایندگان صحبت کرد. بارزانی انگیزه خود را از سفر به بغداد، بحث و تبادل نظر در خصوص نحوه پیوستن کرکوک به کردستان اعلام کرد. وی از نمایندگان پارلمان خواسته است که با استناد به ماده پنجاه و هشتم قانون اجرایی استان ها با پیوستن کرکوک به کردستان موافقت کنند. بارزانی در این خصوص خطاب به نمایندگان پارلمان گفت:‌ باید ماده 58 این قانون را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم. این ماده که توسط اعضای دولت به تصویب رسیده است حاکی از این است که افرادی که در دوران صدام از کرکوک رانده شده اند می توانند به راحتی به این منطقه بازگردند. بارزانی در ادامه افزود:‌ متاسفانه این ماده از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، اما دولت استناد چندانی به آن نمی کند. این در حالی است که پیش از این نیز، رئیس جمهور عراق، جلال طالبانی اعلام کرده بود که بی شک عراقی ها از سیستم اداره فدرال کشور استقبال خواهند کرد. وی تاکید کرده بود که در حال حاضر فدرال کردن کرکوک چندان مورد توجه نیست. (3) بن مايه : 1 - http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D8%B1%DA%A9%D9%88%DA%A9 2 - http://www.aftab.ir/news/2008/aug/02/c1c1217671653_politics_world_iraq.php 3 - http://www.aftabnews.ir/vdcce11q2bqi.html جستارهاي وابسته : اهميت كركوك براي كردها نامنامه کردي كوردستان ايران آموزش زبان کردی ( مقدماتی ) تاریخ و فرهنگ کردستان بزرگ هویت ملی ايرانيان به روایت تصاویر جشن نوروز در کردستان بزرگ ایران کتیبه ارزشمند کن چرمی در کردستان کردستان نگین درخشان سرزمین ایران کاخ تیسفون در بغداد , عراق دل ایرانشهر پيشينه تمدن مادها (آذربايجان,كردستان) نسل كشي انگلستان و روسيه در ايران سخنرانی قلمرو ایران بزرگ در کردستان مرزهای طبیعی , سیاسی و نژادی ایران آئين پيرشاليار ( شهريار) در کوردستان فاجعه حلبچه و کشتارهای کردهای ایرانی مخالفت آمريكا با الحاق كركوك به كردستان تهديد روزنامه نگاران كرد در كركوك ادامه دارد بازیهای محلی و موسیقی هورامانات کردستان گسستگی سرزمین و ملت آریانا (ایران بزرگ) رجب طيب اردغوان از پيوستن كركوك به كردستان ابراز نگراني كرد گردآوری از ارشام پارسی , برداشت این نوشتار با ذکر نام و آدرس پايگاه آريارمن آزاد است . ........................................................................................................................................ بازگشت به برگ نخست © Ariarman , Design & Management by : Arsham Parsi - Info@Ariarman.com »

«» می‌گوید:
«مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید» مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید him him «سامان خادمی » می‌گوید: «هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... » ________________________________________ «سامان خادمی » می‌گوید: «هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... » ________________________________________ »

«» می‌گوید:
«سردشت، سرزمینی كه بدنش هنوز درد می‌كند جانبازی كه دست ندارد كسی برایش قاشق می‌گیرد، جانباری كه پا ندارد، چرخ‌های ویلچر پایش می‌شوند، جانباز قطع نخاعی را كسی این‌ دست و آن دست می‌كند و لباس تنش می‌كند، اما هیچ‌كس نمی‌تواند به‌جای جانباز شیمیایی نفس بكشد. خبرگزاری ایلنا در گزارشی به بهانه سالروز بمباران شیمیایی سردشت نوشت: لیلا هفتم تیر 1366 سیزده ساله بود‏‌، بمب كه به خانه‌های شهر فرود آمد با خواهرش به پشت‌بام می‌دوید تا ببیند چند خانه خراب شده و بمب چقدر خسارت زده است، همیشه همین كار را می‌كنند از سال 1359، نوزده روز بعد از شروع جنگ كه برای اولین‌بار سردشت بمباران می‌شود، همین كار را می‌كنند، پس از هر بمباران برای تخمین خسارت به پشت بام می‌روند، این بار اما می‌بیند ابری زمین را فرا گرفته، فكر می‌كنند كه چه خوب این بار خیلی خسارت نداشته. نیم ساعتی آن بالا می‌مانند تا كسانی را می‌بینند با ماسك‌هایی كه تنها توی فیلم‌های جنگی دیده‌اند پایین می‌دوند مادرشان می‌گوید همه دارند به زیرزمین می‌روند آنها زیرزمین ندارند به زیرزمین همسایه می‌روند خانواده‌های دیگری هم آنجا هستند همه از بوی سیر حرف می‌زنند و اینكه این یك بمب معمولی نبوده است همه از چیزی صحبت می‌كنند به نام بمب شیمیایی، لیلا نمی‌داند بمب شیمیایی چیست، مادرش هم نمی‌داند، در جمع مردم تنها در این حد می‌دانند كه چیز خطرناكی است و ممكن است آدم بمیرد همانطور كه به بمب شیمیایی و مردم و آن ابر روی زمین فكر می‌كند پدر سراسیمه وارد می‌شود آنها را پشت یك وانت آبی سوار می‌كند و از وسط ابر سفید و درمیان خانه‌ها و سرفه‌ها و زجه‌ها از شهر خارج می‌كند. شب پدر با مردی قوی هیكل كه چشمانش كاسه خون است و هی سرفه می‌كند به آنها می‌پیوندد . تشت بزرگی می‌آورند مرد آنقدر سرفه می‌كند و خون بالا می‌آورد كه می‌میرد، لیلا می‌بیند كه مرد می‌میرد. فردای آن روز به سردشت باز می‌گردند كودك خواهرش لباس می‌خواهد غذا می‌خواهد در حیاط خانه میوه‌های درخت چشمك می‌زند، ‌لیلا میوه ای می‌چیند تا ترس و استرس 24 ساعت قبل را با آن ببلعد، ‌میوه را آب می‌زندو می‌خورد از همان شب خارش گلویش آغاز می‌شود، هیچ‌كس به او نگفته بود كه از حالا به بعد، همه چیز سردشت آلوده است. از یك طرف آگاهی نداشتن مردم از نحوه رو‌به‌رو شدن با بمب شیمیایی و عدم اطلاع‌رسانی برای این مردم خسارات جبران‌ناپذیری به بار آورد، جانباز 41 درصدی كه دست چپش بالش آخرین ساعت زندگی برادرش بود و حالا 23 سال است كه شدت عارضه پوستی كه در اثر برخورد با بدن برادری كه گاز خردل مستقیم به پوستش نشسته بوده از كار افتاده است شاهدی به این است كه كاهلی در آگاهی دادن چه بر سر مردم این شهر آورد از طرف دیگر عدم اطلاع‌رسانی عمومی و كم‌كاری وسایل ارتباط جمعی از ابتدا باعث مظلوم واقع شدن سردشت شده تا جایی كه هنوز كسانی هستند این شهر را كه می‌تواند نمادی باشد به ظلمی كه برایران توسط دولت صدام حسین واقع شد، نشناسند. نماینده انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در تهران در این باره به خبرنگار ایلنا می‌گوید: بمباران شیمیایی سردشت همچون بمباران هسته‌ای هیروشیما بود گرچه هیروشیما بزرگتر است و حجم بمباران وسیع‌تر بود اما باید به این نكته توجه كرد كه هیروشیما در دهه 40 بمباران شد كه كسی در دنیا مدعی حقوق بشر نبود، اما در دهه 80 كه سردشت بمباران شد «حقوق بشر» صحبت داغ مجامع بین‌المللی بود. رحیم كریمی‌واحد می‌افزاید: با این همه وقتی روزنامه‌ها را در آن دوره ورق می‌زنیم در فاصله ده تا بیست روز پس از هفتم تیر رسانه‌ها به موضوع سردشت می‌پردازند. اما بعد با حادثه قربانی شدن حجاج ایرانی در مكه، مثل همیشه كه وقتی در ایران موضوعی پیش می‌آید موضوع گذشته فراموش می‌شود، ‌رسانه‌ها سردشت را فراموش كردند تا صدمین سال‌روز آن كه فقط در كیهان یا اطلاعات یك مقاله كوچك درباره آن نوشته شد. در پی این‌گونه كاهلی‌ها، بی توجهی‌ها و تبعیض‌ها مردم سردشت سال‌هاست دنبال پاسخ این سوال هستند كه چرا مسئولین مملكت فاجعه سردشت را دنبال نكردند؟ آیا واقعا مسئولان دركی از مسایل جانبازان شیمیایی دارند؟ بی‌توجهی به سردشت ادامه داشت، هزینه‌های زیاد درمان عوارض گاز خردل كمر مردم را شكسته بود، در هر كوچه‌ای كه می‌رفتی صدای سرفه خشك را می‌شنیدی، ‌وقتی كنار چند نفر از مردم سردشت بودی، حتما نفس كشیدن یكی از آنها با خس‌خس بود، پدر سرفه می‌كرد، می‌مرد، ‌مادر آنقدر خودش را خاراند تا مرد، خواهر با چشم كورش به عزای پدر و مادر نشست اما كسی به داد این مردم نرسید تا خودشان دست به كار شدند، ‌تا سال 1380 كه انجمن دفاع از حقوق مصدمان شیمیایی سردشت تاسیس شد، حدود 90 نفر تحت پوشش بنیاد شهید قرار گرفتند. نایب‌رئیس انجمن دفاع از حقوق مصدمان شیمیایی سردشت می‌گوید: اگر ما روی سردشت تاكید داریم به این خاطر نیست كه خود ما اهل آن‌جاییم، تنها به این دلیل است كه عكس‌ها و فیلم‌های بسیاری فاجعه سردشت را تایید می‌كند و از آن جایی كه این اتفاق در فضایی غیر نظامی افتاده است می‌تواند به عنوان سمبل تاثیرگذاری به افكار عمومی معرفی شود. رحیم كریمی‌واحد می‌گوید: در هر صورتی و در هر جای دنیا چنین اتفاقی جنایت است اما سوال ما این است كه از سال 1361 كه برای اولین‌بار ایران مورد حمله بمب‌های شیمیایی قرار گرفت تا كنون مسئولان چه كرده‌اند؟ جز این است كه اكنون با گذشت سال‌ها تازه قانونی در مجلس به تصویب رسیده برای حمایت از جانبازان شیمیایی. او به مصاحبه یك جانباز شیمیایی با خبرنگار خارجی اشاره می‌كند و از قول آن جانباز می‌گوید: جانبازی كه دست ندارد كسی برایش قاشق می‌گیرد و غذا دهنش می‌‌گذارد، جانباری كه پا ندارد روی ویلچر می‌نشیند و چرخ‌های ویلچر پایش می‌شوند، جانباز قطع نخاعی را كسی این‌ دست و آن دست می‌كند و لباس تنش می‌كند، اما هیچ‌كس نمی‌تواند به‌جای جانباز شیمیای نفس بكشد. كریمی‌واحد می‌افزاید: اما آیا واقعا كسی هست كه به مصدومان شیمیایی این گونه نگاه كند؟ ما مصدوم شیمیایی داریم كه چون باید خلطش را مرتب از دهان خارج كند در اجتماع حاضر نمی‌شود ومی گوید، خجالت می‌كشم كسی بود كه تنها در خانه چون نتوانسته بود خود را به دستگاه اكسیژن برساند شهید شده بود گرچه هیچ وقت از طرف بنیاد شهید، «شهید» شناخته نشد آیا واقعا مسئولان دركی از مسایل جانبازان شیمیایی دارند؟ كلینیكی بدون پزشك متخصص، شهری بدون دارو این بی‌توجهی زندگی بسیاری از مصدومان شیمیایی سردشت را تحت تاثیر قرار می‌دهد گاهی حتی در این تاثیر پای مرگ و زندگی در میان است از جمله می‌توان به وضعیت درمان اشاره كرد. بیش از 15 سال پیش مقام‌معظم رهبری طرح می‌دهند مبنی بر احداث و تجهیز كلینك تخصصی مصدمان شیمیایی، قرار می‌شود این كلینیك مجهزترین و تخصصی‌ترین كلینك در خاورمیانه باشد. نزدیك به 3 سال است ساختمان این مركز تمام شده اما هیچ كارایی برای مصدومان شیمیایی سردشت ندارد زیرا نه پزشك متخصص دارد و نه داروهای مورد نیاز مصدومان شیمیایی، تاجایی كه حتی از طبقه دوم كلینیك به عنوان ساختمان اداری استفاده می‌شود. صالح عزیزپور‏، رئیس هیات مدیره انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در این‌باره می‌گوید: برای كشوری كه میلیارد، میلیارد پول خرج می‌كند، دست كم 1600 جانبازی كه خودشان شناسایی كرده‌اند آنقدر ارزش ندارند كه برایشان یك پزشك متخصص در بیمارستان مستقر كنند، نه تنها این ساختمان را برای رفاه مصدومان شیمیایی تجهیز نكرده‌اند بلكه كار هم سخت تر شده است زیرا بیمارستان داخل شهر را هم به بیرون از شهر منتقل كرده‌اند. او می‌افزاید: مشكل تامین دارو صددرصد است داروهای لازم مصدومان شیمیایی را معمولا داروخانه‌های داخل شهر ندارند و مردم باید از ارومیه آن را تهیه كنند و وقتی ما پیگیری می‌كنیم وزارت بهداشت می‌گوید مسئولیت آن با بنیاد شهید است و بنیاد شهید، وزارت بهداشت را مسئول آن می‌داند. علی‌رغم آنچه مردم و نماینده انجمن درباره نبود امكانات درمانی، مخصوصا درمانهای تخصصی در سردشت می‌گویند وخاطراتی تلخی كه به خاطر این كمبودها تعریف می‌كنند. سیدمحمد میرهاشمی رئیس مركز مصدومیت شیمیایی بنیاد شهید می‌گوید: برای این مركز درمانی تجهیزات فرستاده شده و زیر نظر بنیاد شهید شهرستان عمل می‌كند همچنین تامین دارو توسط كارشناس دارویی انجام می‌شود. او می‌افزاید: پیشنهاد این بود كه این كلینیك تخصصی حفظ شود، اما مشكلاتی بوجود آمد بنیاد شهید در حال‌حاضر به سیستم خرید خدمتی پزشك متخصص می‌آورد اما هرگز بدین معنا نیست كه كلینیك تعطیل شود. وی همچنین می‌افراید: عمده‌ترین دلایلی كه مصدومان به خاطر آن به پزشك مراجعه می‌كنند اول ریه، بعد چشم و بعد پوست است. رئیس مركز مصدومیت شیمیایی بنیاد شهید، قصه مرگ یك مصدوم را در بیمارستانی در ارومیه به‌دلیل دیر ‌رسیدن در شرایطی كه از سردشت با بیمارستان ارومیه هماهنگ شده بود، اما مسئولان بیمارستان به‌جای انتقال او به بخش ریه، او را چهارساعت در بخش اورژانس متوقف می‌كنند،را در حالیكه سر زبان‌های بسیاری از مردم سردشت نقل می‌شود تكذیب می‌كند و می‌گوید : در چند سال گذشته تنها یك مورد مرگ این‌چنینی داشتیم كه آن هم با درصد كم جانبازی بود و علت مرگ سكته قلبی اعلام شده بود. در سردشت باید دنبال آنهایی بگردی كه شیمیایی نیستند در سردشت از هر كسی سراغ بگیری اگر خودش مصدوم شیمیایی نباشد، دست‌كم می‌تواند چند مصدوم شیمیایی معرفی كرده و از چندین شهید نام ببرد. بمب شیمیایی كه با آن سردشت بمباران شد، «گاز خردل كثیف» نامیده می‌شود،گازی كه مخلوطی است از خردل و گاز ارسنیك،مخلوط مسمومی كه ماندگاری بیشتری در فضا دارد، به همین دلیل افرادی كه توسط آن آلوده می‌شونداین یعنی، كسانی كه در آن دو-سه روز اول در شهر بوده‌اند حتما آلوده شده‌اند و كسانی كه در همان روزها به مردم كمك كرده‌اند، حتما آلوده شده‌اند. فردای بمباران شیمیایی سردشت وزارت كشور وقت، آماری را به سازمان ملل اعلام می‌كند كه طی آن تعداد مصدومان شیمیایی سردشت 4 هزار و پانصد نفر خوانده شده است و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی خطیب جمعه تهران آمار مصدومان شیمیایی سردشت را 8 هزار و 25 نفر خوانده است. با تمام این تفاسیر به گفته ، اسعد اردلان، مشاور بین‌الملل انجمن‌، هنوز مهمترین نقطه اختلاف بین این انجمن به عنوان نماینده مردم سردشت و بنیاد شهید به عنوان نماینده دولت، میزان پوشش قربانیان و مصدومان بمباران شیمیایی سردشت توسط بنیاد شهید است كه آمار آن با اختلاف فاحشی با واقعیت هزار و 600 نفر است. كه تنها 450 نفرشان جانباز 25 درصد به بالا شناخته شده‌اند كه از بنیاد شهید حقوق هم می‌گیرند. مردم هم از كمیسیون‌های پزشكی كه تاكنون برگزار شده شكایت دارند، لیلا می‌گوید: در اولین دوره‌ای كه كمیسیون پزشكی بنیاد شهید تشكیل شد و دكتر تاعبی رئیس آن بود، مرا جانباز 25 درصد تشخیص دادند، اما دقیقا سال بعد پس از شركت در یك كمیسیون پزشكی دیگر، گفتند: سالمی و سال بعد از آن باز با من تماس گرفتند كه به بقیته‌الله تهران مراجعه كنم و از آنها یك اسكن بگیرم، برای گرفتن این اسكن یك هفته دویدم و بعد از دریافت آن را ارومیه تحویل دادم، گفتند: برو زنگ می‌زنیم، دیگر نزدیك 5 سال می‌گذرد اما هنوز زنگ نزدند. رحیم كریمی‌واحد، نایب‌رئیس انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت، معتقد است، نحوه شناسایی مصدومان در سردشت به طور كل غلط است، وی می‌گوید: در شهری مثل سردشت نباید دنبال جانباز گشت، باید فرض را بر این گرفت كه همه جانباز هستند و دنبال انسان سالم گشت. وی با اشاره به اینكه در دور اول كمیسیون پزشكی كه با گذشت 17 سال از فاجعه برای تشخیص میزان جانبازی آثار آن بر روی چشم، ریه و پوست مطالعه می‌شد، پزشكان در 2 روز نزدیك 1600 نفر را معاینه كردند در حالت طبیعی این معاینه پس از 17 سال احتمال خطای بالایی دارد چه رسد با سرعت این پزشكان كه مردم سردشت به طنز می‌گویند، اسمشان باید در كتاب گینس ثبت شود. كریمی‌واحد همچنین با بیان اینكه عوارض گاز خردل هرگز كمتر نمی‌شود، گفت: با این حال با تغییر دادن نرم كسی كه سال 1382 20 درصد جانباز شناخته می‌شد سال 1383 سالم شناخته شد. وی در پاسخ به خبرنگار ایلنا درباره توجیه بنیاد شهید برای سختگیری‌هایش كه دوری جستن از سوءاستفاده‌گری‌هاست گفت: این درست نیست به این دلیل كه امكان دارد كسی سوءاستفاده كند حق من را بگیرند. نماینده انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی در سردشت گفت: وقتی انتهای تاریخ ثبت‌نام را به بهانه مستضعفین باز گذاشتند، اعضای انجمن مخالفت كردند و وقتی در اولین دوره برگزاری كمیسیون كسی بود با مدرك بالینی و صورت‌سانحه كه مورد تایید قرار نگرفت و كسانی هم بودند كه اصلا توی سردشت نبودند و گواهی جانبازی گرفتند (من اسم 5 نفرشان را به مسئولین گفته‌ام) اما این موضوع كه در میان مردم دهان به دهان شد، سبب شد، سیلی از مردم به ثبت‌نام‌كنندگان بپیوندد، پس مسئولان خودشان سبب این اتفاق شدند. سروش، رئیس پژوهشكده جانبازان بنیاد شهید و رئیس انجمن حمایت از قربانیان شیمیایی نیز در این‌باره به خبرنگار ایلنا گفت: سیستم‌های كمیسیون پزشكی آدم‌های دقیق و باسوادی هستند و اگر موردی باشد، حاصل خلاءهای قانونی و مشكلات مدارك پزشكی است كه باید براساس آن تصمیم‌گیری شود. ایران باید در دادگاه عراق طرح دعوا می‌كرد مردم سردشت فكر می‌كنند، این شهر می‌توانست نمادی باشد برای ظلم‌هایی كه به مردم ایران رفت و نمایانگر هشت سال بمباران بر شهرهای ایران باشد، این شهر در عرصه بین‌المللی هم به خاطر كم‌كاری دولت ایران مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت. اسعد اردلان، مشاور امور بین‌الملل انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در این‌باره می‌گوید: سازمان منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی 12 سال پیش در هلند تاسیس شده است كه انجمن به عنوان اولین قدم توانست دو كرسی از آن را به عنوان عضو ناظر بگیرد، در سال‌های اخیر كه فعالیت تشكل‌های مردمی تقویت شده، اعتلافی از سازمان‌های بین‌المللی برای منع سلاح‌های شیمیایی تشكیل شده است كه در آن ایران یكی از هشت نفر كمیته اجرایی است. وی درباره هدف این اعتلاف‌ها می‌گوید: این انجمن‌ها می‌خواهند تلاش كنند اگر جنگی اتفاق بیفتد، هیچ ترسی از كاربرد سلاح‌های شیمیایی وجود نداشته باشد. وی همچنین از طرف انجمن و مردم سردشت گله می‌كند و می‌گوید: دولت ایران برای تقویت روانی شهروندان سردشت هم كه بود باید در این دادگاه طرح دعوا می‌كرد، ضمن اینكه تا پیش از سال 2005 هر كشوری كه عراق علیه آن اقدام كرده بود می‌توانست طرح دعوا كند. اما پس از سال 2005 و با تغییر قانون تنها كشورهای عربی می‌توانند از عراق غرامت بگیرند و این به ضرر ایران شد. رحیم كریمی‌واحد، نایب‌رئیس انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی نیز در این‌باره می‌گوید: اعضای انجمن سردشت همان‌طور كه توانستند در دادگاه فروشنده سلاح‌های شیمیایی به عراق، نام ایران و سردشت را مطرح كنند و اولین گروه حقوقی را به ایران و سردشت بیاورند و اولین حكم دادگاه‌های اروپایی را به نفع ایران بگیرند، اگر وزارت كشور همكاری كرده بود، می‌توانست در دادگاه عراق هم به نفع ایران حكم بگیرد. وی ادامه داد: اگر دلیل ایران برای گذشتن از حق شهروندانش تغییر دولت عراق بوده باید بگوییم دولت‌های جنگ جهانی دوم هم تغییر كرده اما ما اكنون دنبال خسارتیم، ضمن اینكه ما می‌توانستیم برای دلخوشی مردم دادگاه را تا آخر پیگیری كنیم و وقتی علیه عراق حكم گرفتیم، آن را به دولت مربوط ببخشیم. وی تاكید كرد: قانونی وجود دارد مبنی بر اینكه وقتی دولتی جابه‌جا می‌شود دولت جایگزین باید تعهدهای دولت پیش را انجام دهد. وی افزود: سردشت اكنون مثل یك موزه زنده است و ما هرچه مسائل آن را به تعویق بیاندازیم، این سندهای زنده یكی‌یكی شهید می‌شوند. وی همچنین تصریح كرد: در دادگاه عراق انجمن تمام مراحل را با موفقیت طی كرد اما در دادگاه نهایی معرفی وزارت امور خارجه لازم بود كه ما آن را نداشتیم و هنوز هم به ما شده‌اند. كریمی واحد گفت: ما تنها از مسئولین می‌خواهیم ما را شناسایی كنند و به ما معرفی‌نامه بدهند، بقیه راه را خودمان بلدیم. خانه‌ای كه برای ثبت در سازمان‌ها دست به دست می‌شود لیلا از خانه‌ای می‌گوید كه در میان شهر مانده، خانه ابراهیمی، خانه‌ای كه بمب روی آن افتاده و حالا هر كسی وارد خانه می‌شود با سرفه از آن خارج می‌شود، خانه‌ای كه هفتم تیر 1366 را یاد مردم سردشت می‌اندازد و مردم با تمام وجود دوست دارند، آن خانه به همان صورت بماند. رئیس هیات‌مدیره انجمن دفاع از حقوق جانبازان شیمیایی، عزیزپور، درباره این خانه می‌گوید: مردم دوست دارند این خانه به عنوان سند جنایتی كه علیه‌شان روا شد بماند، در اروپا حتی اگر تیری به دیواری خورده باشد اجازه نمی‌دهند به دیوار دست بزنند و صاحب آن تنها می‌تواند داخل منزل را تغییر دهد، اما در ایران ما همچنان برای نگه‌داشتن خانه در حال رایزنی هستیم. نایب‌رئیس انجمن، رحیم كریمی‌واحد با اشاره به اینكه این خانه تنها خانه‌ای است كه از آن زمان عكس و فیلم هم دارد می‌گوید: متولی اصلی اینچنین موضوعاتی بنیاد حفظ و انتشار ارزش‌های دفاع مقدس است كه ما در نامه‌ای به سردار باقرزاده رئیس بنیاد، خرید آن را پیشنهاد كردیم، سردار باقرزاده استقبال كرد و نامه‌ای برای دفتر بنیاد در ارومیه فرستاد، از آنجا نامه‌ای به استانداری بردیم و استانداری نامه‌ای به فرمانداری نوشت و فرماندار هم به شهردار سردشت نوشت، كه خانه را بخرد، اما شهرداری حتی حقوق كارمندان خود را نمی‌پردازد، چگونه می‌تواند این خانه را بخرد؟ لیلا حالا 36 سال دارد، دختر 6 ساله‌اش چند سال پیش در ناحیه پا تومور می‌گیرد وقتی دكترها از لیلا سابقه خانوادگی این بیماری را می‌پرسند، لیلا می‌گوید: نه تا جایی كه من می‌دانم همه سالم بودند بعد به ذهنش می‌رسد بگوید ساكن سردشت است؛ دكتر می‌گوید: قطعا اثرات شیمیایی در دختر بی‌تاثیر نیست. لیلا می‌گوید: تمام مشكلاتی كه وجود دارد یك طرف قضیه است و مشكل روانی كه تمام مردم سردشت با آن دست به گریبان هستند، طرف دیگر قضیه. ترسی كه صدای هواپیما در ما به وجود می‌آورد، آستانه تحملمان كه چقدر پایین آمده و پرخاشگری و افسردگی، چیزهایی است كه حتی اگر عوارض جسمی شیمیایی شدن روزی خوب شود، در میان مردم سردشت پایان نمی‌یابد. |+| نوشته شده در شنبه یکم خرداد 1389ساعت 23:19 توسط ارسطو کردستانی | نظر بدهید سردشت، سرزمینی كه بدنش هنوز درد می‌كند سردشت، سرزمینی كه بدنش هنوز درد می‌كند سردشت، سرزمینی كه بدنش هنوز درد می‌كند جانبازی كه دست ندارد كسی برایش قاشق می‌گیرد، جانباری كه پا ندارد، چرخ‌های ویلچر پایش می‌شوند، جانباز قطع نخاعی را كسی این‌ دست و آن دست می‌كند و لباس تنش می‌كند، اما هیچ‌كس نمی‌تواند به‌جای جانباز شیمیایی نفس بكشد. خبرگزاری ایلنا در گزارشی به بهانه سالروز بمباران شیمیایی سردشت نوشت: لیلا هفتم تیر 1366 سیزده ساله بود‏‌، بمب كه به خانه‌های شهر فرود آمد با خواهرش به پشت‌بام می‌دوید تا ببیند چند خانه خراب شده و بمب چقدر خسارت زده است، همیشه همین كار را می‌كنند از سال 1359، نوزده روز بعد از شروع جنگ كه برای اولین‌بار سردشت بمباران می‌شود، همین كار را می‌كنند، پس از هر بمباران برای تخمین خسارت به پشت بام می‌روند، این بار اما می‌بیند ابری زمین را فرا گرفته، فكر می‌كنند كه چه خوب این بار خیلی خسارت نداشته. نیم ساعتی آن بالا می‌مانند تا كسانی را می‌بینند با ماسك‌هایی كه تنها توی فیلم‌های جنگی دیده‌اند پایین می‌دوند مادرشان می‌گوید همه دارند به زیرزمین می‌روند آنها زیرزمین ندارند به زیرزمین همسایه می‌روند خانواده‌های دیگری هم آنجا هستند همه از بوی سیر حرف می‌زنند و اینكه این یك بمب معمولی نبوده است همه از چیزی صحبت می‌كنند به نام بمب شیمیایی، لیلا نمی‌داند بمب شیمیایی چیست، مادرش هم نمی‌داند، در جمع مردم تنها در این حد می‌دانند كه چیز خطرناكی است و ممكن است آدم بمیرد همانطور كه به بمب شیمیایی و مردم و آن ابر روی زمین فكر می‌كند پدر سراسیمه وارد می‌شود آنها را پشت یك وانت آبی سوار می‌كند و از وسط ابر سفید و درمیان خانه‌ها و سرفه‌ها و زجه‌ها از شهر خارج می‌كند. شب پدر با مردی قوی هیكل كه چشمانش كاسه خون است و هی سرفه می‌كند به آنها می‌پیوندد . تشت بزرگی می‌آورند مرد آنقدر سرفه می‌كند و خون بالا می‌آورد كه می‌میرد، لیلا می‌بیند كه مرد می‌میرد. فردای آن روز به سردشت باز می‌گردند كودك خواهرش لباس می‌خواهد غذا می‌خواهد در حیاط خانه میوه‌های درخت چشمك می‌زند، ‌لیلا میوه ای می‌چیند تا ترس و استرس 24 ساعت قبل را با آن ببلعد، ‌میوه را آب می‌زندو می‌خورد از همان شب خارش گلویش آغاز می‌شود، هیچ‌كس به او نگفته بود كه از حالا به بعد، همه چیز سردشت آلوده است. از یك طرف آگاهی نداشتن مردم از نحوه رو‌به‌رو شدن با بمب شیمیایی و عدم اطلاع‌رسانی برای این مردم خسارات جبران‌ناپذیری به بار آورد، جانباز 41 درصدی كه دست چپش بالش آخرین ساعت زندگی برادرش بود و حالا 23 سال است كه شدت عارضه پوستی كه در اثر برخورد با بدن برادری كه گاز خردل مستقیم به پوستش نشسته بوده از كار افتاده است شاهدی به این است كه كاهلی در آگاهی دادن چه بر سر مردم این شهر آورد از طرف دیگر عدم اطلاع‌رسانی عمومی و كم‌كاری وسایل ارتباط جمعی از ابتدا باعث مظلوم واقع شدن سردشت شده تا جایی كه هنوز كسانی هستند این شهر را كه می‌تواند نمادی باشد به ظلمی كه برایران توسط دولت صدام حسین واقع شد، نشناسند. نماینده انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در تهران در این باره به خبرنگار ایلنا می‌گوید: بمباران شیمیایی سردشت همچون بمباران هسته‌ای هیروشیما بود گرچه هیروشیما بزرگتر است و حجم بمباران وسیع‌تر بود اما باید به این نكته توجه كرد كه هیروشیما در دهه 40 بمباران شد كه كسی در دنیا مدعی حقوق بشر نبود، اما در دهه 80 كه سردشت بمباران شد «حقوق بشر» صحبت داغ مجامع بین‌المللی بود. رحیم كریمی‌واحد می‌افزاید: با این همه وقتی روزنامه‌ها را در آن دوره ورق می‌زنیم در فاصله ده تا بیست روز پس از هفتم تیر رسانه‌ها به موضوع سردشت می‌پردازند. اما بعد با حادثه قربانی شدن حجاج ایرانی در مكه، مثل همیشه كه وقتی در ایران موضوعی پیش می‌آید موضوع گذشته فراموش می‌شود، ‌رسانه‌ها سردشت را فراموش كردند تا صدمین سال‌روز آن كه فقط در كیهان یا اطلاعات یك مقاله كوچك درباره آن نوشته شد. در پی این‌گونه كاهلی‌ها، بی توجهی‌ها و تبعیض‌ها مردم سردشت سال‌هاست دنبال پاسخ این سوال هستند كه چرا مسئولین مملكت فاجعه سردشت را دنبال نكردند؟ آیا واقعا مسئولان دركی از مسایل جانبازان شیمیایی دارند؟ بی‌توجهی به سردشت ادامه داشت، هزینه‌های زیاد درمان عوارض گاز خردل كمر مردم را شكسته بود، در هر كوچه‌ای كه می‌رفتی صدای سرفه خشك را می‌شنیدی، ‌وقتی كنار چند نفر از مردم سردشت بودی، حتما نفس كشیدن یكی از آنها با خس‌خس بود، پدر سرفه می‌كرد، می‌مرد، ‌مادر آنقدر خودش را خاراند تا مرد، خواهر با چشم كورش به عزای پدر و مادر نشست اما كسی به داد این مردم نرسید تا خودشان دست به كار شدند، ‌تا سال 1380 كه انجمن دفاع از حقوق مصدمان شیمیایی سردشت تاسیس شد، حدود 90 نفر تحت پوشش بنیاد شهید قرار گرفتند. نایب‌رئیس انجمن دفاع از حقوق مصدمان شیمیایی سردشت می‌گوید: اگر ما روی سردشت تاكید داریم به این خاطر نیست كه خود ما اهل آن‌جاییم، تنها به این دلیل است كه عكس‌ها و فیلم‌های بسیاری فاجعه سردشت را تایید می‌كند و از آن جایی كه این اتفاق در فضایی غیر نظامی افتاده است می‌تواند به عنوان سمبل تاثیرگذاری به افكار عمومی معرفی شود. رحیم كریمی‌واحد می‌گوید: در هر صورتی و در هر جای دنیا چنین اتفاقی جنایت است اما سوال ما این است كه از سال 1361 كه برای اولین‌بار ایران مورد حمله بمب‌های شیمیایی قرار گرفت تا كنون مسئولان چه كرده‌اند؟ جز این است كه اكنون با گذشت سال‌ها تازه قانونی در مجلس به تصویب رسیده برای حمایت از جانبازان شیمیایی. او به مصاحبه یك جانباز شیمیایی با خبرنگار خارجی اشاره می‌كند و از قول آن جانباز می‌گوید: جانبازی كه دست ندارد كسی برایش قاشق می‌گیرد و غذا دهنش می‌‌گذارد، جانباری كه پا ندارد روی ویلچر می‌نشیند و چرخ‌های ویلچر پایش می‌شوند، جانباز قطع نخاعی را كسی این‌ دست و آن دست می‌كند و لباس تنش می‌كند، اما هیچ‌كس نمی‌تواند به‌جای جانباز شیمیای نفس بكشد. كریمی‌واحد می‌افزاید: اما آیا واقعا كسی هست كه به مصدومان شیمیایی این گونه نگاه كند؟ ما مصدوم شیمیایی داریم كه چون باید خلطش را مرتب از دهان خارج كند در اجتماع حاضر نمی‌شود ومی گوید، خجالت می‌كشم كسی بود كه تنها در خانه چون نتوانسته بود خود را به دستگاه اكسیژن برساند شهید شده بود گرچه هیچ وقت از طرف بنیاد شهید، «شهید» شناخته نشد آیا واقعا مسئولان دركی از مسایل جانبازان شیمیایی دارند؟ كلینیكی بدون پزشك متخصص، شهری بدون دارو این بی‌توجهی زندگی بسیاری از مصدومان شیمیایی سردشت را تحت تاثیر قرار می‌دهد گاهی حتی در این تاثیر پای مرگ و زندگی در میان است از جمله می‌توان به وضعیت درمان اشاره كرد. بیش از 15 سال پیش مقام‌معظم رهبری طرح می‌دهند مبنی بر احداث و تجهیز كلینك تخصصی مصدمان شیمیایی، قرار می‌شود این كلینیك مجهزترین و تخصصی‌ترین كلینك در خاورمیانه باشد. نزدیك به 3 سال است ساختمان این مركز تمام شده اما هیچ كارایی برای مصدومان شیمیایی سردشت ندارد زیرا نه پزشك متخصص دارد و نه داروهای مورد نیاز مصدومان شیمیایی، تاجایی كه حتی از طبقه دوم كلینیك به عنوان ساختمان اداری استفاده می‌شود. صالح عزیزپور‏، رئیس هیات مدیره انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در این‌باره می‌گوید: برای كشوری كه میلیارد، میلیارد پول خرج می‌كند، دست كم 1600 جانبازی كه خودشان شناسایی كرده‌اند آنقدر ارزش ندارند كه برایشان یك پزشك متخصص در بیمارستان مستقر كنند، نه تنها این ساختمان را برای رفاه مصدومان شیمیایی تجهیز نكرده‌اند بلكه كار هم سخت تر شده است زیرا بیمارستان داخل شهر را هم به بیرون از شهر منتقل كرده‌اند. او می‌افزاید: مشكل تامین دارو صددرصد است داروهای لازم مصدومان شیمیایی را معمولا داروخانه‌های داخل شهر ندارند و مردم باید از ارومیه آن را تهیه كنند و وقتی ما پیگیری می‌كنیم وزارت بهداشت می‌گوید مسئولیت آن با بنیاد شهید است و بنیاد شهید، وزارت بهداشت را مسئول آن می‌داند. علی‌رغم آنچه مردم و نماینده انجمن درباره نبود امكانات درمانی، مخصوصا درمانهای تخصصی در سردشت می‌گویند وخاطراتی تلخی كه به خاطر این كمبودها تعریف می‌كنند. سیدمحمد میرهاشمی رئیس مركز مصدومیت شیمیایی بنیاد شهید می‌گوید: برای این مركز درمانی تجهیزات فرستاده شده و زیر نظر بنیاد شهید شهرستان عمل می‌كند همچنین تامین دارو توسط كارشناس دارویی انجام می‌شود. او می‌افزاید: پیشنهاد این بود كه این كلینیك تخصصی حفظ شود، اما مشكلاتی بوجود آمد بنیاد شهید در حال‌حاضر به سیستم خرید خدمتی پزشك متخصص می‌آورد اما هرگز بدین معنا نیست كه كلینیك تعطیل شود. وی همچنین می‌افراید: عمده‌ترین دلایلی كه مصدومان به خاطر آن به پزشك مراجعه می‌كنند اول ریه، بعد چشم و بعد پوست است. رئیس مركز مصدومیت شیمیایی بنیاد شهید، قصه مرگ یك مصدوم را در بیمارستانی در ارومیه به‌دلیل دیر ‌رسیدن در شرایطی كه از سردشت با بیمارستان ارومیه هماهنگ شده بود، اما مسئولان بیمارستان به‌جای انتقال او به بخش ریه، او را چهارساعت در بخش اورژانس متوقف می‌كنند،را در حالیكه سر زبان‌های بسیاری از مردم سردشت نقل می‌شود تكذیب می‌كند و می‌گوید : در چند سال گذشته تنها یك مورد مرگ این‌چنینی داشتیم كه آن هم با درصد كم جانبازی بود و علت مرگ سكته قلبی اعلام شده بود. در سردشت باید دنبال آنهایی بگردی كه شیمیایی نیستند در سردشت از هر كسی سراغ بگیری اگر خودش مصدوم شیمیایی نباشد، دست‌كم می‌تواند چند مصدوم شیمیایی معرفی كرده و از چندین شهید نام ببرد. بمب شیمیایی كه با آن سردشت بمباران شد، «گاز خردل كثیف» نامیده می‌شود،گازی كه مخلوطی است از خردل و گاز ارسنیك،مخلوط مسمومی كه ماندگاری بیشتری در فضا دارد، به همین دلیل افرادی كه توسط آن آلوده می‌شونداین یعنی، كسانی كه در آن دو-سه روز اول در شهر بوده‌اند حتما آلوده شده‌اند و كسانی كه در همان روزها به مردم كمك كرده‌اند، حتما آلوده شده‌اند. فردای بمباران شیمیایی سردشت وزارت كشور وقت، آماری را به سازمان ملل اعلام می‌كند كه طی آن تعداد مصدومان شیمیایی سردشت 4 هزار و پانصد نفر خوانده شده است و آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی خطیب جمعه تهران آمار مصدومان شیمیایی سردشت را 8 هزار و 25 نفر خوانده است. با تمام این تفاسیر به گفته ، اسعد اردلان، مشاور بین‌الملل انجمن‌، هنوز مهمترین نقطه اختلاف بین این انجمن به عنوان نماینده مردم سردشت و بنیاد شهید به عنوان نماینده دولت، میزان پوشش قربانیان و مصدومان بمباران شیمیایی سردشت توسط بنیاد شهید است كه آمار آن با اختلاف فاحشی با واقعیت هزار و 600 نفر است. كه تنها 450 نفرشان جانباز 25 درصد به بالا شناخته شده‌اند كه از بنیاد شهید حقوق هم می‌گیرند. مردم هم از كمیسیون‌های پزشكی كه تاكنون برگزار شده شكایت دارند، لیلا می‌گوید: در اولین دوره‌ای كه كمیسیون پزشكی بنیاد شهید تشكیل شد و دكتر تاعبی رئیس آن بود، مرا جانباز 25 درصد تشخیص دادند، اما دقیقا سال بعد پس از شركت در یك كمیسیون پزشكی دیگر، گفتند: سالمی و سال بعد از آن باز با من تماس گرفتند كه به بقیته‌الله تهران مراجعه كنم و از آنها یك اسكن بگیرم، برای گرفتن این اسكن یك هفته دویدم و بعد از دریافت آن را ارومیه تحویل دادم، گفتند: برو زنگ می‌زنیم، دیگر نزدیك 5 سال می‌گذرد اما هنوز زنگ نزدند. رحیم كریمی‌واحد، نایب‌رئیس انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت، معتقد است، نحوه شناسایی مصدومان در سردشت به طور كل غلط است، وی می‌گوید: در شهری مثل سردشت نباید دنبال جانباز گشت، باید فرض را بر این گرفت كه همه جانباز هستند و دنبال انسان سالم گشت. وی با اشاره به اینكه در دور اول كمیسیون پزشكی كه با گذشت 17 سال از فاجعه برای تشخیص میزان جانبازی آثار آن بر روی چشم، ریه و پوست مطالعه می‌شد، پزشكان در 2 روز نزدیك 1600 نفر را معاینه كردند در حالت طبیعی این معاینه پس از 17 سال احتمال خطای بالایی دارد چه رسد با سرعت این پزشكان كه مردم سردشت به طنز می‌گویند، اسمشان باید در كتاب گینس ثبت شود. كریمی‌واحد همچنین با بیان اینكه عوارض گاز خردل هرگز كمتر نمی‌شود، گفت: با این حال با تغییر دادن نرم كسی كه سال 1382 20 درصد جانباز شناخته می‌شد سال 1383 سالم شناخته شد. وی در پاسخ به خبرنگار ایلنا درباره توجیه بنیاد شهید برای سختگیری‌هایش كه دوری جستن از سوءاستفاده‌گری‌هاست گفت: این درست نیست به این دلیل كه امكان دارد كسی سوءاستفاده كند حق من را بگیرند. نماینده انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی در سردشت گفت: وقتی انتهای تاریخ ثبت‌نام را به بهانه مستضعفین باز گذاشتند، اعضای انجمن مخالفت كردند و وقتی در اولین دوره برگزاری كمیسیون كسی بود با مدرك بالینی و صورت‌سانحه كه مورد تایید قرار نگرفت و كسانی هم بودند كه اصلا توی سردشت نبودند و گواهی جانبازی گرفتند (من اسم 5 نفرشان را به مسئولین گفته‌ام) اما این موضوع كه در میان مردم دهان به دهان شد، سبب شد، سیلی از مردم به ثبت‌نام‌كنندگان بپیوندد، پس مسئولان خودشان سبب این اتفاق شدند. سروش، رئیس پژوهشكده جانبازان بنیاد شهید و رئیس انجمن حمایت از قربانیان شیمیایی نیز در این‌باره به خبرنگار ایلنا گفت: سیستم‌های كمیسیون پزشكی آدم‌های دقیق و باسوادی هستند و اگر موردی باشد، حاصل خلاءهای قانونی و مشكلات مدارك پزشكی است كه باید براساس آن تصمیم‌گیری شود. ایران باید در دادگاه عراق طرح دعوا می‌كرد مردم سردشت فكر می‌كنند، این شهر می‌توانست نمادی باشد برای ظلم‌هایی كه به مردم ایران رفت و نمایانگر هشت سال بمباران بر شهرهای ایران باشد، این شهر در عرصه بین‌المللی هم به خاطر كم‌كاری دولت ایران مورد بی‌مهری قرار می‌گرفت. اسعد اردلان، مشاور امور بین‌الملل انجمن دفاع از حقوق مصدومان شیمیایی سردشت در این‌باره می‌گوید: سازمان منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی 12 سال پیش در هلند تاسیس شده است كه انجمن به عنوان اولین قدم توانست دو كرسی از آن را به عنوان عضو ناظر بگیرد، در سال‌های اخیر كه فعالیت تشكل‌های مردمی تقویت شده، اعتلافی از سازمان‌های بین‌المللی برای منع سلاح‌های شیمیایی تشكیل شده است كه در آن ایران یكی از هشت نفر كمیته اجرایی است. وی درباره هدف این اعتلاف‌ها می‌گوید: این انجمن‌ها می‌خواهند تلاش كنند اگر جنگی اتفاق بیفتد، هیچ ترسی از كاربرد سلاح‌های شیمیایی وجود نداشته باشد. وی همچنین از طرف انجمن و مردم سردشت گله می‌كند و می‌گوید: دولت ایران برای تقویت روانی شهروندان سردشت هم كه بود باید در این دادگاه طرح دعوا می‌كرد، ضمن اینكه تا پیش از سال 2005 هر كشوری كه عراق علیه آن اقدام كرده بود می‌توانست طرح دعوا كند. اما پس از سال 2005 و با تغییر قانون تنها كشورهای عربی می‌توانند از عراق غرامت بگیرند و این به ضرر ایران شد. رحیم كریمی‌واحد، نایب‌رئیس انجمن حمایت از حقوق مصدومان شیمیایی نیز در این‌باره می‌گوید: اعضای انجمن سردشت همان‌طور كه توانستند در دادگاه فروشنده سلاح‌های شیمیایی به عراق، نام ایران و سردشت را مطرح كنند و اولین گروه حقوقی را به ایران و سردشت بیاورند و اولین حكم دادگاه‌های اروپایی را به نفع ایران بگیرند، اگر وزارت كشور همكاری كرده بود، می‌توانست در دادگاه عراق هم به نفع ایران حكم بگیرد. وی ادامه داد: اگر دلیل ایران برای گذشتن از حق شهروندانش تغییر دولت عراق بوده باید بگوییم دولت‌های جنگ جهانی دوم هم تغییر كرده اما ما اكنون دنبال خسارتیم، ضمن اینكه ما می‌توانستیم برای دلخوشی مردم دادگاه را تا آخر پیگیری كنیم و وقتی علیه عراق حكم گرفتیم، آن را به دولت مربوط ببخشیم. وی تاكید كرد: قانونی وجود دارد مبنی بر اینكه وقتی دولتی جابه‌جا می‌شود دولت جایگزین باید تعهدهای دولت پیش را انجام دهد. وی افزود: سردشت اكنون مثل یك موزه زنده است و ما هرچه مسائل آن را به تعویق بیاندازیم، این سندهای زنده یكی‌یكی شهید می‌شوند. وی همچنین تصریح كرد: در دادگاه عراق انجمن تمام مراحل را با موفقیت طی كرد اما در دادگاه نهایی معرفی وزارت امور خارجه لازم بود كه ما آن را نداشتیم و هنوز هم به ما شده‌اند. كریمی واحد گفت: ما تنها از مسئولین می‌خواهیم ما را شناسایی كنند و به ما معرفی‌نامه بدهند، بقیه راه را خودمان بلدیم. خانه‌ای كه برای ثبت در سازمان‌ها دست به دست می‌شود لیلا از خانه‌ای می‌گوید كه در میان شهر مانده، خانه ابراهیمی، خانه‌ای كه بمب روی آن افتاده و حالا هر كسی وارد خانه می‌شود با سرفه از آن خارج می‌شود، خانه‌ای كه هفتم تیر 1366 را یاد مردم سردشت می‌اندازد و مردم با تمام وجود دوست دارند، آن خانه به همان صورت بماند. رئیس هیات‌مدیره انجمن دفاع از حقوق جانبازان شیمیایی، عزیزپور، درباره این خانه می‌گوید: مردم دوست دارند این خانه به عنوان سند جنایتی كه علیه‌شان روا شد بماند، در اروپا حتی اگر تیری به دیواری خورده باشد اجازه نمی‌دهند به دیوار دست بزنند و صاحب آن تنها می‌تواند داخل منزل را تغییر دهد، اما در ایران ما همچنان برای نگه‌داشتن خانه در حال رایزنی هستیم. نایب‌رئیس انجمن، رحیم كریمی‌واحد با اشاره به اینكه این خانه تنها خانه‌ای است كه از آن زمان عكس و فیلم هم دارد می‌گوید: متولی اصلی اینچنین موضوعاتی بنیاد حفظ و انتشار ارزش‌های دفاع مقدس است كه ما در نامه‌ای به سردار باقرزاده رئیس بنیاد، خرید آن را پیشنهاد كردیم، سردار باقرزاده استقبال كرد و نامه‌ای برای دفتر بنیاد در ارومیه فرستاد، از آنجا نامه‌ای به استانداری بردیم و استانداری نامه‌ای به فرمانداری نوشت و فرماندار هم به شهردار سردشت نوشت، كه خانه را بخرد، اما شهرداری حتی حقوق كارمندان خود را نمی‌پردازد، چگونه می‌تواند این خانه را بخرد؟ لیلا حالا 36 سال دارد، دختر 6 ساله‌اش چند سال پیش در ناحیه پا تومور می‌گیرد وقتی دكترها از لیلا سابقه خانوادگی این بیماری را می‌پرسند، لیلا می‌گوید: نه تا جایی كه من می‌دانم همه سالم بودند بعد به ذهنش می‌رسد بگوید ساكن سردشت است؛ دكتر می‌گوید: قطعا اثرات شیمیایی در دختر بی‌تاثیر نیست. لیلا می‌گوید: تمام مشكلاتی كه وجود دارد یك طرف قضیه است و مشكل روانی كه تمام مردم سردشت با آن دست به گریبان هستند، طرف دیگر قضیه. ترسی كه صدای هواپیما در ما به وجود می‌آورد، آستانه تحملمان كه چقدر پایین آمده و پرخاشگری و افسردگی، چیزهایی است كه حتی اگر عوارض جسمی شیمیایی شدن روزی خوب شود، در میان مردم سردشت پایان نمی‌یابد. منبع : تابناک |+| نوشته شده در شنبه یکم خرداد 1389ساعت 23:19 توسط ارسطو کردستانی | نظر بدهید زندگی نامه کارگردان بانه ای سینمای ایران بهمن قبادی زندگی نامه کارگردان بانه ای سینمای ایران بهمن قبادی بهمن قبادی در سال 1348 در شهر بانه به دنیا آمد . او چهارمین فرزند خانواده هفت نفری شان است و اولین پسر خانواده .تا12 سالگی در بانه زندگی کرد و بعد از آن جنگ ها و آشوب های منطقه او و خانواده اش را راهی سنندج کرد . تحصیلات متوسطه را در سنندج به پایان برد و سال 1371برای ادامه تحصیل در دانشگاه ،به تهران آمد و در رشته فیلم سازی در دانشکده صدا وسیما مشغول به تحصیل شد ،ولی دانشگاه را رها کرد و به انجام نرساند . قبادی در سالهای پایانی دهه 60به عکاسی هنری و صنعتی روی اورد .پس از آن با ساخت فیلم های 8 میلی متری به فیلم سازی روی آورد .حاصل آن دوران ،تعدادی فیلم داستانی و مستند 8 میلیمتری است . فیلم های کوتاه قبادی از نیمه دهه 1370مورد توجه قرار گرفتندو توانستند جوایزداخلی وخارجی متعددی را نصیب قبادی کنند. از فیلم های کوتاه وی می توان به دف ،آن مرد آمد ،جنگ تمام شد،باز باران با ترانه ،دنگ ،سهمیه دفتر ،ماهی خدا،مثل مادر ،مهمانی ،نغمه های دختران دشت ،وظیفه م حسینی ،سربازی به نام آمین ،پانتول،کبوتر نادر پرید ،باجه تلفن ،بالکن،ز مثل زندگی ،گل باجی ،نگاهی گذرا ،از زاویه دیگر ،سرتاش خانه ،هفده تمام ،و زندگی در مه اشاره کرد . با فیلم زندگی در مه ،مسیر تازه ای در کارنامه او گشوده شد . این فیلم جوایز متعدد بین المللیرا به دست آورده و عنوان (پر افتخارترین مستند تاریخ ایران )را نیز به خود اختصاص داده است . از فیلم های بلند وی می توان نیوه مانگ ،زمانی برای مستی اسب ها ،آوازهای سرزمین مادری ام ولاکپشت هاهم پرواز می کنندرا نام برد .وی با ساخت فیلم بلند زمانی برای مستی اسب ها به جرگه فیلم سازان حرفه ای پیوست . درجشنواره های متعددی نیز به عنوان داور حضور داشته است که موارد زیر از آن جمله اند: 1-جشنواره بین المللی فیلم کن ،بخش دوربین طلایی 1381 2- جشنواره بین المللی فیلم روتردام ،هلند،1384 3- جشنواره بین المللی فیلم جوتجو ،کره ،1385 4-جشنواره بین المللی فیلم ویلادوکنده ،پرتغال ،1385 5- جشنواره بین المللی فیلم سائو پائولو،1385 6- رئیس هیئت داوران بخش مسابقه سومین جشنواره بین المللی فیلم آنونی در سال 1385 |+| نوشته شده در چهارشنبه یکم اردیبهشت 1389ساعت 23:14 توسط ارسطو کردستانی | نظر بدهید مقاله در مورد مهاباد مهاباد آزمون آرمان و واقعیت ناصر رحیم‌خانی اسیونالیسم کرد، همواره از دو گرفتاری بزرگ آسیب دیده است. از درون گرفتار مناسبات سنتی و روابط قبیله‌ای و از بیرون گرفتار چنبره ی رقابت دولت های منطقه و قدرت های بین المللی. این دو گرفتاری همزاد، جنبش ناسیونالیسم کرد را به دور باطل خیزش ـ شکست ـ خیزش‌ کشانده اند به مناسبت دو بهمن (2 ریبه‌ندان) سالگرد تاسیس جمهوری مهاباد پیشینه ی «کومه له ی ژ.‌کاف» و حزب دموکرات کردستان ایران: در بیست وپنجم شهریور ۱۳۲۱ شمسی گروهی کوچک از مردان برخاسته از گروه های میانی شهر مهاباد، جمعیت «کومه له ی ژیانی کرد» را پایه گذاری کردند. «کومه له» به معنای توده، حزب یا کمیته و «ژیان» به معنای زندگی، زیستن یا حیات. و «کومه له ی ژیانی کرد» یعنی کمیته یا جمعیت تجدید حیات کرد. «کومه له ی ژیانی کرد» را بصورت «کومه له ی ژیانه وه ی کورد» و یا «کومه له ی ژیانه وه ی کوردستان» هم نوشته‌اند. شمار پیوستگان به «کومه له ی ژ. کاف» در مدت شش ماه به یکصد نفر رسید که همگی مهابادی بودند. اساس پذ‌‌‌یرفته شدن در جمعیت «ژ.کاف» بر «کرد بودن بنا نهاده شده بود، به همین دلیل اکراد شیعه، علی اللهی، آشوری ها و مسیحی ها که از نظر ریشه ملی به اکراد می پیوستند در این جمعیت یافت میشدند اما ترک‌های آذربایجانی و قره پاپاق‌های نقده با اینکه زبان کردی را خوب تکلم می‌کردند و حتا لباس کردی هم می‌پوشیدند بخاطر ریشه‌های ملی نمی‌توانستند به عضویت این انجمن در آیند.»(۱۰۹) این ملاک ملی عضویت در «کومه له ی ژ.کاف» را پژوهشگر دیگر تاریخ جمهوری مهاباد، آرچی روزولت نیز بیان کرده است. او می‌نویسد: «سرشت کومه له بسیار ملی بود و عضویت در آن محدود به کسانی بود که از پدر و مادر کرد باشند. تنها‌ استثناء این قاعده کسانی بودند که مادرشان آشوری بود.»(۱۱۰) اعضای «کومه له ی ژ.کاف» باسوگند به قرآن ـ کردهای غیرمسلمان به معتقدات خود سوگند می خوردند ـ پایبندی خود را به برنامه‌های جمعیت بیان می‌کردند و می پذیرفتند که: «1- به ملت کرد خیانت نکنند. 2ـ برای کسب خود مختاری کوشش کنند. 3ـ هیچ سری از اسرار جمعیت را نه کتبی، نه شفاهی و نه به هیچ شکل دیگری افشاء نکنند. 4ـ تا پایان عمر همچنان عضو جمعیت باقی بمانند. 5ـ تمام مردان کرد را برادر و تمام زنان کرد را خواهر خود بدانند. 6- بدون اجازه جمعیت به هیچ حزب و تشکیلات دیگری وارد نشوند و نپیوندند.»(۱۱۱) از اعضای اولیه و پایه گذاران«کومه له ی ژ.کاف»، ملا عبدالله داودی، قاسم قادری، محمد نانوازاده، عبدالرحمن ذبیحی، عبدالرحمن شرفکندی (هه ژار. شاعر معروف کرد)، محمد امین شیخ الاسلامی مکری(هیمن. شاعر کرد) و رحمان حلوی را می‌توان نام برد. میر حاج از کردهای عراق نیز در گردهمایی‌های اولیه و تنظیم خواسته‌های «کومه له ی ژ.کاف» نقش موثری داشته است.(۱۱۲) «کومه له ی ژ.کاف» گرچه بصورت مخفی و محد‌ود فعالیت می کرد اما در مدت نسبتا کوتاهی توانسته بود بسیاری از سر کردگان قبایل و مردم پاره‌ای شهرها را جذب کند. سال های جنگ جهانی دوم برای ایران همراه است با اشغال ایران توسط قوای شوروی و انگلیس و آمریکا، سقوط دیکتاتوری رضا شاهی، و آغاز دوره‌ای از آزادیهای سیاسی، فعالیت احزاب و مبارزات پارلمانی. ارتش بریتانیا در جنوب و ارتش سرخ در شمال، آذربایجان و بخش­هایی از کردستان حضور دارند. چنین تصور و آرزو می شد و شوروی ها نیز اینگونه رسانده بودند که اتحاد شوروی در حل و فصل مسایل جهانی پس از جنگ از آرزوها و خواسته‌های مردم کرد حمایت خواهد کرد. در این ایام شوروی ها در مناطق اشغالی و برای تامین نیازهای خود به آذوقه و محصولات کشاورزی و نیز تامین امنیت مناطق، با برخی روسای عشایر و متنفذ‌ین و مالکین محلی در ارتباط بودند. و «هنوز شش ماه از اشغال ایران نگذ‌شته بود که گروهی از فئودال های کرد به شوروی دعوت شدند. شوروی‌ها در این ملاقات وعده‌ای ندادند و از «مارکسیسم» چه آنوقت و چه بعدها چیزی نگفتند. کردها... با این احساس که روس‌ها از درخواست مردم کرد برای خودمختاری حمایت خواهند کرد به ایران بازگشتند.»(۱۱3) حسن ارفع، اسامی این میهمانان را‌ چنین معرفی می‌کند: «قاضی محمد سردفتر و حقوق دان مهاباد، امیراسعد ده بکری، مجید خان از میاندوآب، حاجی بابا شیخ، عبدالله ایلخانی زاده بوکان، رشید وطه هرکی، زیرو بهادری از قبیله دوست حسن، ممدوی ازشکاک، موسی خان زرزا، حاج قرنی آقا، کاکاحمزه مامش، سیدمحمد صادق فرزند سید طه نوه شیخ عبیدالله...»(۱۱۴) و در این شرایط خواهش و میل به «آزاد ماندن» رشد کرد و تمایلات و نیات ملی تشدید شد. قاضی محمد شخصیت روحانی و معتبر مهابادی در سال 1323 به جمعیت «کومه له ی ژ.کاف» پیوست و بزودی «سیمای مقتدر» کومه له شد. «در سپتامبر۱۹۴۵ قاضی محمد و عده‌ای دیگر از کردها بار دیگر به شوروی احضار شدند این بار هم با جعفر باقراف نخست وزیر جمهوری آذربایجان شوروی دیدار کردند. کردها به باقراف گفتند که می خواهند کشوری کرد تاسیس کنند و امیدوارند اتحاد شوروی از کمک مالی و تسلیحاتی بدانها دریغ نورزد. با قراف در پاسخ اظهار داشت که عجله‌ای نیست. آزادی کردها باید مبتنی بر نیروهای مردمی باشد آن هم نه تنها در ایران بلکه در عراق و ترکیه هم. وی به کردان اطمینان داد که مصلحتشان در تکیه بر اتحاد شوروی است و در زمینه کمک مالی و حمایت نظامی وعده‌های مبهم بسیار به آنها داد.(۱۱۵) دراین ملاقات قاضی محمد و همراهان ناخرسندی باقراف از«کومه له ی ژ.کاف» و پیشنهاد تاسیس حزب جدیدی را متوجه شدند. در بازگشت از این سفر قاضی محمد نتایج گفتگوها را با سران کومه له در میان گذاشت و سپس بیانیه‌ای با امضاء قاضی محمد و ۱۰۵ تن از سرشناسان کرد انتشار یافت. در این بیانیه تاسیس حزب دموکرات کردستان و‌هدف های حزب برشمرده شد. در کتاب جمهوری مهاباد مواد برنامه در ۸ بند آورده شده است: «۱ـ مردم کرد ایران باید از آزادی و خود گردانی در اداره امور خود بهره‌مند باشند یا در چارچوب کشور ایران خود مختاری داشته باشند. 2ـ زبان کردی زبان رسمی آموزشی و اداری باشد 3ـ انجمن ایالتی کردستان، باید بی درنگ، موافق با قانون اساسی انتخاب شود و بر تمام امور دولتی نظارت کند. ۴ـ کلیه کارکنان دولت در منطقه کرد تبار باشند. 5ـ قانون واحد برای کشاورزان و مالکان وضع گردد و آینده این دو طبقه تامین شود. 6- حزب دموکرات کردستان برای تامین وحدت و دوستی کامل در مبارزه با مردم آذربایجان و سایر اقوامی که در آذربایجان زندگی می‌کنند (آشوری ها، ارمنی ها وغیره) کوششی خاص مبذول خواهد داشت. ۷- ما آرزومند‌یم مللی که در ایران زندگی می‌کنند بتواند آزادانه در راه تامین سعادت وپیشرفت کشور خویش بکوشند. زنده باد خود مختاری دموکراتیک کردستان.»(۱۱۶) در کتاب «جمهوری ۱۹۴۶ کردستان» و کتاب «کردها و یک بررسی تاریخی و سیاسی» بند ۵ برنامه بگونه‌ای متفاوت ثبت شده است: «۵ ـ تمام عایدات درآمد منطقه لازم است در خود منطقه صرف شود». غنی بلوریان در کتاب خاطرات خود به نام ئاله کوک (برگ سبز) در صفحات 3ـ71 نکات قابل توجه مهمی را در باره تغییر برنامه و خواسته ها و روش های مبارزه کومه له ژ. ک. و تغییر نام آن به حزب دموکرات کردستان مطرح می کند. به گفته غنی بلوریان، کومه له ژ. ک. شعار «کردستان بزرگ» را اعلام می کند، با کردهای ترکیه و عراق پیمان همکاری می بندد موسوم به «پیمان سه مرزی»، نه تنها با شوروی بلکه با «هر دولتی» که امکان داشت ارتباط می گیرد و برای «آزادی کرد» و «استقلال کردستان بزرگ»، درخواست پشتیبانی می کند. منظور غنی بلوریان از «هر دولتی»، دولت انگلستان است. غنی بلوریان می افزاید که: «روس ها از قاضی محمد خواستند به تبریز برود» و پس از بازگشت قاضی محمد از تبریز در باره «رابطه انگلیس و کومه له بحث می شد و گفته می شد شوروی از ارتباط بین مسئولین کومه له و انگلیس ناراضی» است. به گفته غنی بلوریان، قاضی محمد در جلسه کمیته مرکزی کومه له گفته است: «شعار کومه له برای همه ما دارای احترام است»، ولی «شرایط روزگار به گونه ای است که هیچ یک از جناح های جهان از خواسته های امروز کومه له دفاع نمی کند» و این که «درخواست امروزه ما باید در چارچوب خاک ایران ارزیابی شود و چیزی در برنامه خود بگنجانیم که با متن قانون و شرایط امروز دولت ایران هماهنگ باشد» و براساس این نگرش لازم است که «نام کومه له نیز تغییر یابد و قالب و چارچوب جدیدی مشخص کنیم که با شعارهای جدید ما مغایرت نداشته باشد.» غنی بلوریان پس از نقل خاطرات خود از گفته های قاضی محمد، می گوید: «بدین طریق در روز دوم آبان ماه سال 1324/1945 کنگره اول حزب دمکرات منعقد شد. در این کنگره نام کومه له ژ. ک. و شعارهایش را تعییر دادند. با کمال تاسف تغییر شعارهای کومه له ژ. ک. یک عقب نشینی تلخ در تاریخ جنبش آزادی خواهانه کردستان بود که شرایط بر مردم ما تحمیل کرد.» در تحولات بعدی در ۲۲ ژانویه ۱۹۴۶ برابر۲ بهمن (۲ری بنه دان) ۱3۲۴شمسی، قاضی محمد در میدان «چوارچرای» مهاباد با حضور جمعیت بزرگی از بزرگان شهر و روسای بسیاری از قبایل کرد تاسیس جمهوری مهاباد را اعلام کرد. در این روز پرچم کردستان برفراز ادارات مهاباد، نقده و اشنویه به اهتزاز در آمد. این پرچم دارای همان سه رنگ سبز و سفید و سرخ اما به ترتیب عکس پرچم ایران و در زمینه سفید آن خورشیدی با دو خوشه‌‌ی گندم نقش شده بود. قاضی محمد پس از اعلام جمهوری و در مقام رییس جمهور، اعضاء کابینه جمهوری خود مختاری مهاباد را انتخاب و معرفی کرد: حاجی بابا شیخ. نخست وزیر (صدرهیئت رئیسه). اهل بوکان. سیاستمداری شصت و پنجساله. ازخانواده سادات زمیبل اطراف بوکان. در زمان رضاشاه از دوستان وفادار و قابل اعتماد رضاشاه بود ونزد او نفوذ و اعتبار داشت. «حاجی شیخ بابا نزدیکی خاصی با قاضی محمد نداشت و چنین استنباط می شد که برای خنثی کردن اعمال و کردار خانواده ایلخانی زاده‌های بوکان به مقام صدارت عظما رسیده است... او رفتار بسیار خوبی با مردم داشت... اما هرگز فرد قدرتمندی در حکومت نبود.»(۱۱۷) وزارت جنگ به عموزاده قاضی محمد یعنی محمد حسین سیف قاضی واگذار شد. وزارت فرهنگ: مناف کریمی. ازمهاباد. از اعضای قدیمی «جمعیت ژ.کاف» و عضو کمیته مرکزی. مناف کریمی جوانی بیست وپنج ساله از خانواده‌های متوسط اما شناخته شده و مورد احترام مردم مهاباد. وزارت داخله (کشور): محمد امین معینی. صاحب گاراژ و دارای روابط تجاری با تجار روسی مستقر در تبریز‌. وزارت بهداری: سید محمد ایوبیان. جوانی سی ساله و خود ساخته. داروخانه‌ای را که متعلق به پدرش بود اداره می کرد. یک سال پس از تشکیل «جمعیت ژ.کاف» به عضویت آن در آمده بود. وزارت امورخارجه: عبدالرحمن ایلخانی زاده فرزند حاجی بایزید آقا. وزارت راه: اسماعیل‌آقا ایلخانی زاده پسر عموی عبدالرحمن ایلخانی زاده. هر دو از خانواده‌های متنفذ بوکان از ایل ده بکری که نوعی رقابت با قاضی داشتند و انتخاب آنان انتخابی سیاسی و ضروری بود. ایلخانی زاده ها عضو «جمعیت ژ.کاف» و حدودا سی وپنج ساله بودند. وزارت اقتصاد: احمد الهی. چهل ساله. اهل بازار و کسب وکار. تحصیلکرده و آشنا با مناطق مختلف کردستان از نظر زمینه‌های تجاری و تجارت. از اعضای قدیمی «جمعیت ژ.کاف» و در منزل او بود که قاضی محمد برای عضویت در جمعیت مراسم تحلیف بجای آورد. وزارت کار: خلیل خسروی. از خانواده‌های قدیمی مهاباد. چهار ماه پس از تشکیل «جمعیت ژ.کاف» به عضویت آن در آمده بود. وزارت پست و تلگراف: کریم احمدین. مردی چهل ساله از خانواده‌ای نیک. وزارت تجارت: حاج مصطفی داودی. مردی پنجاه وپنج ساله از خانواده ی بسیار محترم و پرجمعیت. در باغ او بود که نطفه «جمعیت ژ.کاف» بسته شده خود او اما یکسال بعد به عضویت جمعیت درآمد. وزارت دادگستری: ملاحسین مجدی. با سوادترین و نامدارترین روحانی مهاباد. اعتبار و ارزش مذهبی و قضایی او، نشان شایستگی او برای این مقام بود. وزارت کشاورزی: محمود ولی زاده. جوان ترین عضو کابینه. بیست وسه ساله. مدرسه عالی کشاورزی کرج را به پایان برده بود. ازخانواده‌های بالای مهاباد و از سال ۱9۴۳ به عضویت در«جمعیت ژ.کاف» در آمده بود. با توجه به همین ترکیب کابینه است که نویسنده کتاب «جمهوری ۱۹۴۶ کردستان» در تحلیل خود از «قدرت حکومت» می‌نویسد: «بدین سان قدرت حکومت در مهاباد در دست خانواده‌‌های مرفه یا تحت نفوذ آنان بود. برخورد این دسته با مسایل سیاسی و اقتصادی، محافظه کارانه و قد‌‌‌‌یمانه بود و از آنان جز این هیچ انتظار دیگری نمی‌رفت اما از نقطه نظر اجتماعی مترقی بودند. اگر منصفانه قضاوت کنیم کابینه، جنبش ملی کرد را زیر نظر داشت و رهبری می‌کرد، شهر مهاباد را خوب راه می برد. اما منطقه مهم ارومیه و در جنوب سقز و سردشت دراختیار آنان نبود.»(۱۱۸) درک کینان نیز درباره ترکیب و سرشت «جمهوری مهاباد» می‌نویسد: «‌دولتی که در مهاباد تشکیل شد مرکب از اعیان شهر و روسای محافظه کار قبایل بود. در حقیقت حکومت طبقات بالای مردم کرد بود. مترقی ترین جنبه این حکومت برنامه آموزشی و رفاه اجتماعی آن بود که برحسب معیارهایی که آن زمان در آسیای غربی جاری بود «لیبرال» بود. قدرت حکومت در وجود قاضی محمد متمرکز بود و از او به ادارات متعددی که روسای آنها برحسب اعتماد شخص او انتخاب شده بودند تسری می یافت. حکم و اقتدار حکومت در نواحی عشایری همچنان دردست روسای عشایر بود. پشتیبان معنوی و روانی این حکومت وعده‌های دولت اتحاد شوروی بود.»(۱۱۹) نیروهای مسلح جمهوری مهاباد پس از سربازگیری از مهاباد و اطراف نزدیک به ۱۳۰۰ سرباز و افسربود. آموزش نیروها عمد‌تا توسط افسران کرد و بویژه چهار افسر کرد عراقی که همراه ملا مصطفی به ایران آمده بودند صورت می گرفت. مردان مسلح بارزانی که اساس نیروی نظامی جمهوری مهاباد را تشکیل می دادند به تفاوت از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ چریک کارآزموده تخمین زده شده­اند. سرلشکر حسن ارفع نیروهای‌ ملامصطفی را «حدود دوهزار نفر عشایر» برآورد می‌کند. در کتاب‌‌ «جمهوری‌‌ مهاباد» همراهان مسلح بارزانی هزار نفر با خانواده هایشان برآورد شده که بتدریج تا سه هزار نفر افزایش یافته‌اند. علاوه بر این نیروهای مسلح عشایر و سران عشایر موافق «جمهوری مهاباد» را نیز باید در نظر داشت. البته رقابت‌ها، دشمنی‌ها و کینه ورزی‌های قبیله‌ای و قدیمی میان قبایل گوناگون و ناپایداری جبهه گیری آنان و همچنین تاثیر سیاست و روابط شوروی، دولت مرکزی ایران، و جمهوری مهاباد بر نوسانات عشایر و سران قبایل را نباید از نظر دور داشت. با تصرف برخی پادگان ها و کلانتری ها، مقداری سلاح و مهمات بدست جمهوری مهاباد افتاده بود. بعدها شوروی ها نیز سلاح، ده ها کامیون و جیپ نظامی به جمهوری مهاباد تحویل دادند. ۵۰ تن از جوانان و نوجوانان کرد نیز برای آموزش رسمی نظامی به آذربایجان شوروی فرستاده شدند. سرلشگر ارفع در برآورد دیگری می‌‌‌‌‌‌‌گوید: «تعداد قوای مسلحه حزب دموکرات کردستان بعلت اشکال شمارش آنها بدقت معلوم نیست می‌توان گفت در نواحی جنوب و جنوب شرقی مهاباد در حدود دوازده هزار نفر مسلح موجود بود چهارهزار نفر نیز در شمال مهاباد مستقر بودند...» فرهنگ و آموزش جمهوری مهاباد برای گسترش فرهنگ و زبان کردی تلاش می‌کرد و امیدوار بود تا مهاباد را به مرکزی برای جنبش فرهنگی و ملی ـ نظیر سلیمانیه یا سوریه ـ تبدیل کند. در ابتدا آموزگاران کرد در کلاس ها، کتاب های درسی فارسی را برای دانش آموزان به کردی بازگو می‌کردند. بعدها کتاب های آموزشی به کردی چاپ شد. یک روزنامه و یک ماهنامه سیاسی هر دو بنام «کردستان» و دو مجله عمدتا فرهنگی بنام‌های «هاوار»(فریاد) و «هلال» به کردی منتشر شدند. همه این نشریات، در چاپخانه‌ای که ارتش سرخ به جمهوری مهاباد داده بود چاپ می‌شدند. روزولت می‌نویسد: «اهمیتی را که قاضی محمد برای ادبیات و زبان کردی قائل بود می‌توان از این نکته دریافت که در میان کارکنان دفترش دو شاعر جوان، هژار و هیمن بودند که سروده‌هایشان به رغم کمبود کاغذ چاپ و نشر می شد. اگر چه این کوشش ها در طی عمر کوتاه جمهوری آن اندازه نبود که بتواند مهاباد را به سطح دو مرکز فرهنگی ـ سلیمانه و سوریه ـ که بیست وپنج سال بود زبان و فرهنگ کرد آزادانه درآنها آموخته و نوشته میشد ارتفاء دهد با این همه مهاباد از نظر سیاسی کانونی بود که چشم همه کردان بر آن دوخته شده بود. محافل فرهنگی کردهای بیروت و استانبول و بغداد و همچنین کردهای کوه نشین همه مراقب بودند ببینند آیا جنبش قاضی محمد کامیاب خواهد بود یا ناکامیاب خواهد شد.»(۱۲۰) کومه له نیز در دوران فعالیت خود چند روزنامه و مجله کردی از جمله «گلاویژ» (ستاره سهیل) و «نیشتمان» (میهن) منتشر می‌کرد. نیشتمان ارگان رسمی «جمعیت ژ.کاف» بود و روی جلد آن تصویر صلاح الدین ایوبی نقش بسته بود. نگاهی به گذشته: محدودیت ها و ناسازگاری ها بنظر می‌رسد «جمهوری مهاباد» هم از آغاز تاسیس و اعلام موجودیت، حداقل همزاد سه ناسازگاری فرساینده بوده است. ناسازگاری میان مفهوم حقوقی حق تعیین سرنوشت آزادانه ملت کرد و واقعیت وابسته بودن تاسیس و بقای «جمهوری مهاباد» به قدرت شوروی و تعادل قوای جهانی؛ ناسازگاری میان مفهوم و ساختار سیاسی «جمهوری خودمختار» و چهارچوب قانون اساسی رژیم مشروطه سلطنتی ایران؛ ناسازگاری میان مفهوم و فلسفه سیاسی«جمهوری» بعنوان نمود دولت مدرن و ساختار و مناسبات قبیله‌ای نیرومند در کردستان. 
«قاضی محمد از آغاز تا پایان جمهوری، با درد و اندوه وابستگی جنبش ملی کرد را به حمایت اتحاد شوروی حس می‌کرد. او احساس می‌کرد که حکومت مهاباد تنها با اتکا به حمایت دولتی نیرومند می‌تواند در برابر خصومت ایران یا خصومت احتمالی کشورهای همسایه، مقاومت کند و پایدار بماند. این دولت نیرومند در شرایط و اوضاع آن روز، تنها می‌توانست اتحاد شوروی باشد.»(۱۲۱) مفهوم خودمختاری براین معنا دلالت دارد که «ایالت خودمختار» یا «جمهوری خودمختار» در چهارچوب مرزهای سیاسی و قانون اساسی دولت یا فدراسیون یا کنفدراسیون متبوعه، از خود مختاری برخوردار است. براین اساس «جمهوری خودمختار» یا «جمهوری» در چهارچوب جمهوری یا اتحادی از جمهوری ها قابل تصور و تحقق است. ناسازگاری میان «جمهوری مهاباد» و چارچوب قانون اساسی رژیم مشروطه سلطنتی چگونه توضیح و تبیین می شده است؟ و بالاخره ناسازگاری میان مفهوم «جمهوری» بعنوان دولت مدرن و واقعیت قدرت ایلات و سرکردگان ایلی. قدرت قبایل بگونه‌ای بود که شوروی ها مقد‌‌متا با برخی روسای قبایل تماس گرفته بودند. در میان این رؤسا، قرنی آغارئیس العشایر رئیس مامش، عمر خان شریفی رئیس قبیله شکاک و امیراسعد د‌‌هبکری پیشنهادات شوروی ها را نپذیرفته بودند. و می دانیم قاضی محمد و اعضاء کابینه او هیچگونه تصمیم مهمی بدون مشورت و رایزنی با رهبران بزرگ و مهمی چون عمر خان شکاک، رشید بیک هرکی و یا ملا مصطفی بارزانی، نمی گرفتند. ناسیونالیسم کرد، همواره از دو گرفتاری بزرگ آسیب دیده است. از درون گرفتار مناسبات سنتی و روابط قبیله‌ای و از بیرون گرفتار چنبره ی رقابت دولت های منطقه و قدرت های بین­المللی. این دو گرفتاری همزاد، جنبش ناسیونالیسم کرد را به دور باطل خیزش ـ شکست ـ خیزش‌ کشانده اند. ملا مصطفی بارزانی پس از شکست جمهوری مهاباد گفته بود: «این کردها نبودند که از ارتش شاه شکست خوردند بلکه شوروی بود که از ایالات متحده و بریتانیا شکست خورد». بی گمان کردها و بویژه کردهای بارزانی جنگجویانی کارآزموده و بیباک‌اند. سخنان ملا مصطفی اما هم بیان آشکارای واقعیت تلخ مشروط بودن سرنوشت جنبش ملی کرد به قدرت­های بین المللی است و هم بیان نیمه پنهان غرور شوالیه گری قرون وسطایی و سنت تفاخر قبیله‌ای. موقعیت و سرنوشت سیاسی «جمهوری مهاباد» همچون سرنوشت حکومت فرقه دموکرات آذربایجان، به چگونگی روابط دولت شوروی با دولت مرکزی ایران و تعادل قوای بین المللی گره خورده بود. پس‌ از مذاکرات قوام با استالین در مسکو و توافقنامه قوام ـ سادچیکف بر سر امتیاز نفت شمال به شوروی گفتگوها و مصالحه جویی هایی بین دولت مرکزی و حکومت فرقه دموکرات آذربایجان برقرار بود. بنابر موادی از این تواقفات، پیشه وری مقام نخست وزیری آذربایجان را وانهاد و دولت قوام، دکتر سلام اله جاوید وزیر کشور حکومت فرقه دموکرات آذربایجان را به سمت استانداری آذربایجان پذیرفت. سایر وزراء نیز از طرف دولت مرکزی به مسئولیت‌های اداری استان گمارده شدند. براساس توافق، آذربایجان و از جمله مناطق کردنشین در قلمرو حاکمیت مرکز قرار گرفت. بدین ترتیب در حالیکه فرقه دموکرات آذربایجان ـ هرچند موقتی و نا پایدار ـ به وضع خود جنبه‌ی قانونی داده بود، موقعیت «جمهوری مهاباد» ناروشن بود. «... سرانجام قاضی محمد خود به تهران رفت تا نارضایی خود را از این ترتیبات به نخست وزیر قوام اظهارکند.‌ از قوام خواست به استانداری استانی مرکب از نواحی کردنشین آذربایجان و مناطق وسیع تری از کردستان تحت حکم و اختیار دولت مرکزی، یعنی سرزمینی که از مرزهای اتحاد شوروی تا نقطه‌ای از نیم راه بین سنندج و کرمانشاه امتداد داشت، نصب گردد، استان جدید از درجه‌ای از خود مختاری داخلی بهره‌مند باشد و کارکنان استان و سربازان مستقر درآن به تمام و کمال از مردم محل تامین شوند. نخست وزیر محتال ایران با پیشنهاد قاضی موافقت کرد. مشروط براین که قاضی موافقت دکتر جاوید استاندار دموکرات آذربایجان را جلب کند. دکتر جاوید با خشم و تغیر این پیشنهاد را رد کرد، و اصطکاک و برخورد کردها و آذربایجانی ها همچنان ادامه یافت. اگر چه در طی این مذاکرات، برقراری آتش بسی بین دولت مرکزی از یک سو و کردها وآذربایجانی ها از سوی دیگر توافق شده بود، تک تیراندازی ها و برخورد‌های موضعی همچنان روی می داد، که گاه به رویارویی مستقیم نیز می‌کشید...»(۱۲۲) در مرحله پس از مذاکرات و درگیری های پراکنده، یعنی در مرحله‌ای بینابینی و بالنسبه آرام، گروهی خارجی، چهار آمریکایی و یک فرانسوی از کردستان بازدید کردند و میهمان قاضی محمد شدند. آنان «جمهوری را دستگاهی کارآ و کارآمد یافتند. دولت قاضی محمد گرچه پایه و اساس حقوقی نداشت چون گذشته بردوام بود و تنها عنوان وزیران آن از «وزیر» به «رییس» تغییر یافته بود و وی خود تنها، رهبرحزب (پیشوای حزبی دموکراتی کردستان) بود... کسانی که فرصت یافته و با قاضی محمد دیدار کرده‌ بودند بی اختیار تحت تاثیر شخصیت وی قرار گرفته بودند و به سهولت دریافته بودند که چرا برای ملّیون همه جاهای کردستان به «مظهری» بدل شده است... صدایش نرم و خوش آهنگ و حرکاتش آرام و موقر بود. نوعی انترناسیونالیست بود، به همه ملت‌های جهان مهر می ورزید... مردی می نمود سخت معتقد، و پشت بند این اعتقاد، شجاعتی کم نظیر و از خود گذشتگی بود. اما سعه فکر و نظر و اعتدال، تعادلی در این عناصر به وجود آورده بود. دست کم در این مرحله‌ای که ازآن سخن می داریم خواست‌هایش معتدل‌اند: خود مختاری کردستان در چهارچوب کشور ایران. آشکار می گفت که وی نیز در این نظر کردان سهیم است که متعقدند از آنجا که از لحاظ نژادی عضو همان شاخه ایرانی ای هستند که فارس ها نیز عضو آنند لذا وی دلیل و موجبی نمی‌بیند که نتوانند همان اتحادی را باهم داشته باشند که مادها و پارس‌های باستان داشته بودند. ... با این همه این هم جای انکارنیست که پیروانش تمایلات و آرزوهای «پان کردی» داشتند و امیدوار بودند بتوانند مهاباد را به مرکز فرهنگ و جنبش ملی کرد بدل کنند...»(۱۲۳) بی گمان قاضی محمد آرزومند سعادت مردم کرد و‌مردم ایران بود. آرزویی نیک که در آزمون سخت مبارزه در شکاف قدرت‌ها، نا‌فرجام ماند. فرجام کار سرانجام با خروج قوای شوروی از ایران، ارتش دولت مرکزی،‌ آذربایجان و تبریز را در غوغای هزیمت سران و فعالین فرقه دموکرات آذربایجان و در آشوب کشت و کشتارهای هولناک باز پس گرفت. جمهوری مهاباد نیز در مصالحه و مواضعه ی سیاسی دولت شوروی و دولت مرکزی تهران، وجه­المصالحه قرار گرفت. ارتش ایران روانه کردستان شد. صدر قاضی برادر قاضی محمد و نماینده مجلس در میاندوآب با سرلشکر همایونی دیدار کرد واعلام کرد: «کردها آماده اند با مسالمت از ارتش ایران استقبال کنند.» سرلشکر همایونی واحدهای ارتش را به همراه افراد مسلحی از عشایر دهبکری و مامش و منگور به فرماندهی سرهنگ دوم غفاری به مهاباد فرستاد. نماینده قاضی در بیرون شهر جلوی این نیروها را گرفت، به فرمانده نیروها اعلام کرد قرار قاضی محمد با همایونی بر این بوده که واحدهای نظامی وارد شهر شوند و نه عشایر مسلحی که ممکن است موجب آشوب شوند. عشایر بازگردانده شدند. واحدهای ارتشی وارد مهاباد شدند و به عمر یک ساله جمهوری مهاباد پایان داده شد. قاضی محمد و فرماندهان ارتش از یکدیگر دیدار کردند. قاضی محمد برای نجات دیگران از کیفر، مسئولیت همه اقدامات جمهوری مهاباد را بعهده گرفت. قاضی محمد، سیف قاضی، صدر قاضی و همه اعضای کمیته مرکزی حزب دموکرات کردستان و اعضاء کابینه جمهوری مهاباد دستگیر و زندانی شدند. تنها عضو دولت جمهوری مهاباد که از تعرض مصون ماند حاج بابا شیخ بود بخاطر مقام و موقعیت مذهبی‌اش... قاضی محمد، برادرش صدر قاضی که نماینده مجلس شورای ملی بود و همیشه نقش میانجی و رابط با دولت مرکزی را بعهده گرفته بود و نیز محمد حسین سیف قاضی، در محکمه‌ای نظامی‌ که در مهاباد تشکیل شد محکوم به اعدام شدند و در میدان چوار چرای مهاباد بردار شدند. بردار کردن قاضی محمد و همراهانش، اقدامی ناجوانمردانه و نابخردانه از طرف قدرت مرکزی بود. چرا قاضی محمد را اعدام کردند؟ دربار شاه، دولت قوام یا فرماندهان ارتش، کدام یا کدام‌ها و چگونه تصمیم به اعدام قاضی محمد گرفتند؟ آیا درست است که قوام السلطنه با اعدام قاضی محمد موافق نبوده است؟ جریان محاکمه، اتهامات و ادعانامه دادستان، و مدافعات قاضی محمد و همراهانش در هاله‌ای از ابهام و پرسش‌های بی پاسخ قرارگرفت. درباره محاکمه و دفاعیات قاضی محمد تنها و پس از گذشت نزدیک به شصت سال از آن محاکمه، در کتاب «قاضی محمد و جمهوری درآینه اسناد» که در سال 1380 شمسی در همدان منتشر شده، اطلاعاتی درباره چگونگی محاکمه و دفاعیات قاضی محمد درج شده است. کتاب ــ بدون ذکر دقیق منبع ــ و به نقل از «کیومرث صالح» اطلاعات و جزئیات قابل توجهی از جریان محاکمه و دفاعیات و صحنه بردارکردن ناجوانمردانه قاضی محمد و همراهانش را بدست می دهد. سایت اینترنتی حزب دموکرات کردستان ایران هم که اطلاعاتی را عینا از کتاب «قاضی محمد و جمهوری در آینه اسناد» منتشر کرده است در توضیح موقعیت کیومرث صالح بعنوان «خبرنگار مجله ارتش شاهنشاهی» و گزارش او که «در ویژه نامه‌ای چاپ‌ شده و جهت مطالعه به­شیوه‌ای بسیار محرمانه در اختیار افسران بلند پایه و مورد اعتماد شاه قرار داده شده بود»، روشن نمی‌کند که منبع این گزارش کجاست. قاضی محمد با رفتار بزرگوارانه، شرافتمندانه و شجاعانه خود در قلب میلیونها زن و مرد کرد و آزادیخواهان ایران، زنده ماند. درباره اعدام صدر قاضی، آیا آن گونه که برخی روزنامه ها نوشتند دلیل اعدام صدر قاضی، برآشفتگی فرماندهان ارتش از نامه صدر قاضی بوده که در آن ارتش شاهنشاهی را با تعریضی به حوادث سوم شهریور ۱۳۲۰ و فروپاشی ارتش رضاشاهی، تحقیر کرده بوده است؟ در شعری منسوب به فردوسی گفته می شود: همه سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم و صدر قاضی با دگرگونی در این شعر و کنایه به فرماندهان ارتش نوشته بوده: همه سر به سر پشت به دشمن دهیم از آن به که یک تن به کشتن دهیم. نظامیان، چاپخانه کردی را بستند، آموزش به زبان کردی را ممنوع کردند و تمام کتاب‌های کردی را در ملاء عام سوزاندند. دولت برای ارعاب عشایر یازده تن از روسای درجه دوم عشایر فیض اله بیگی و گورک سقز را نیز اعدام کرد.(۱۲۴) نکته آخر و مهم اینکه بنابه گزارش نویسنده کتاب «جمهوری مهاباد» و در مقام مقایسه با ورود ارتش به تبریز که گروه هایی از اهالی نیز دست به کشتار طرفداران فرقه دموکرات آذربایجان زده بودند، در مهاباد «‌همه چیز به مسالمت گذشت و این واقعه از این لحاظ جالب است که در سایر جاهای آذربایجان پلیس مخفی (پلیس مخفی دموکرات آذربایجان) نیرومند بود و آماده مقابله با چنین وقایع و اوضاعی بود درحالیکه قاضی محمد فاقد چنین ابزاری بود. این حقیقت مؤید گزارش هایی است حاکی از این که رژیم قاضی محمد ـ دست کم در پایتختش ـ مقبول وموجه بوده است.»(۱۲۵) * برگرفته از کتاب جمهوری خواهی در ایران، نشر باران، سوئد * عکس ها از «تاریخچه مهاباد» گردآوری سید محمد صمدی، منتشره در 1363 شمسی، برگرفته شده است. --------------- پانویس ها (۱۰۹) ـ ایگلتون، ویلیام. جونیر. جمهوری ۱۹۴۶ کردستان. اکسفورد ۱۹۶۳ ترجمه سید محمد صمدی ۱۳۶۰ ص ۶۷
 (۱۱۰) ـ آرچی، روزولت. پسر. جمهوری مهاباد. منتشره در۱۹۴۷. ترجمه ابراهیم یونسی ص ۱۷۸. آرچی روزولت معاون وابسته نظامی آمریکا در ایران بود از مارس ۱۹۴۶ تا ۱۹۴۷. طی این مدت مطالعاتی درباره وضع کردستان کرد و یکی از چهار نفر آمریکائیانی بود که در زمان حیات جمهوری کردستان با قاضی محمد دیدار کردند. (۱۱۱) ـ ایگلتون، ویلیام. جونیر. جمهوری ۱۹۴۶ کردستان. ص ۸-۶۷ 
 (۱۱۲) ـ گفته می شود شیخ عزالدین حسینی نیز در آن ایام به «کومه له‌ی. ژ. کاف» پیوسته اما بعدها و بدنبال دخالتگری شوروی ها و تغییر نام «کومه له‌ی. ژ. کاف» به حزب دموکرات کردستان، کناره گیری کرده است. (۱۱۳) ـ درک، کینان. کردها و کردستان. فصل ایران در سده بیستم. ص ۱۱۹ (۱۱۴) ـ ارفع، حسن. سرلشکر. کردها و یک بررسی تاریخی و سیاسی. ص ۷۲ (۱۱۵) ـ درک، کینان. مختصر تاریخ کرد. ترجمه ابراهیم یونسی ص ۱۲۱ (۱۱۶) ـ آرچی، روزولت. پسر. جمهوری مهاباد. صص ۶-۱۸۵ (۱۱۷) ـ ایگلتون، ویلیامز.جونیر. جمهوری ۱۹۴۶ کردستان ص ۱۲۳ (۱۱۸) ـ ایگلتون، ویلیامز. جونیر. جمهوری ۱۹۴۶ کردستان صص ۷- ۱۲۶ (۱۱۹) ـ درک، کینان. مختصر تاریخ کرد. ایران در سده بیستم ص ۱۲۴ (۱۲۰) ـ آرچی، روزولت. جمهوری مهاباد. ص ۱۹۷ هژار: بینوا. تخلص عبدالرحمن شرفکندی است. هیمن: آرام. تخلص زنده یاد محمدامین شیخ­الاسلامی بود. (۱۲۱) ـ درک، کینان. مختصر تاریخ کردستان. ایران در سده بیستم. ص ۱۲۵ (۱۲۲) ـ آرچی روزولت. پسر. جمهوری مهاباد. صص ۲-۱۹۱ برای اطلاع از چگونگی برخوردهای نظامی میان ارتش مرکزی و نیروهای مسلح جمهوری مهاباد نگاه شود به کتاب سرلشگر حسن ارفع: کردها و یک بررسی تاریخی و سیاسی. همچنین به کتاب قاضی محمد و جمهوری در آینه اسناد تالیف بهزاد خوشحالی چاپ 1380 شمسی همدان. (۱۲۳) ـ آرچی، روزولت. جمهوری مهاباد. صص ۶-۱۹۵ (۱۲۴) ـ ابراهیم یونسی مترجم برجسته ایرانی و مترجم کتاب «جمهوری مهاباد» در توضیحات خود اسامی اعدام شدگان را چنین ثبت کرده است: اعدام شدگان رژیم شاهنشاهی در سقز عبارت بودند از: برادران فاروقی، احمدخان فاروقی، سالار فاتح، عبدالله خان متین، محمد خان دانشور، برادران جوانمردی(علی آقا و رسول آغای جوانمردی) علی خان فاتح، حسن خان فیض­الله بیگی، شیخ صدیق سعدی، شیخ امین اسدی (کس نزان)، احمد خان شجیعی، محمد خان باباخانی. علی بیگ شیرزاد نیز در بوکان شهید شد. اینها همه مردمی سرشناس بودند. آمارمردم ساده‌ای را که پس از سقوط حکومت قاضی محمد قربانی دستگاه ستم شاهی شدند در دست ندارم. (۱۲۵) ـ آرچی، روزولت. پسر. جمهوری »

«» می‌گوید:
«کردستان یکی از مهم ترین شهرهای آریایی و کهن ایران است که متاسفانه بخش های زیادی از آن با توطئه های استعمارگران و نا آگاهی خلفای گذشته ایران از بدنه اصلی اش جدا شده است و در ترکیه و عراق قرار گرفته است که امید بسیار داریم مردم نیک سرشت کُرد ما به یاری دیگر هم میهنانمان روزی این خاکهای نژاد ایرانی را به میهن اصلی اش پیوند دهند . زیرا نام کشور عزیز ما ایران از ائیرانه ویجه گرفته شده است و در تمامی متون اوستانی و پهلوی و باستانی بر آن تاکید شده است . ائیرانه ویجه در معنی سرزمینهای آریایی نژاد معنی می دهد . به همین روی از دهها قوم و تیره مختلف تشکیل شده است که همگی آریایی هستند . نام مقدس و ورجاوند ایران برای همه نژادهای آریایی برگزیده شده است و متاسفانه کردستان عراق که امروزه با اعراب عراق زندگی میکنند هیچ همخوانی با نام آنها ندارد و جایگاه اصلی آنان سرزمینهای آریایی است که همانا ایران است . کردستان عراق با وسعتی برابر 80 هزار کیلومتر مربع همان استان شادپیروز در زمان ساسانی است که هویت تماما ایرانی دارد و هنوز جشن نوروز ایرانی جشن ملی آنها نیز هست . همین طور هم کردستان ترکیه و سوریه . متاسفانه وضعیت کردستان سوریه از همه مناطق کرد نشین وخیم تر است . به صورتیکه حکومتی بعث سوری کردها را تنها از هویت عرب می داند و هیچ هویت دیگری ( ایرانی ) را برای آنان به رسمیت نمی شناسد . در سال 1962 دولت سوریه کردها را از لیست شهروندان سوری خارج کرد و از داشتن کارت شناسیایی محروم گردیدند . در مارس سال 2004 در شهر قامشلی طی یک نبرد خیابانی بیش از 30 کرد توسط پلیس سوری کشته و صدها نفر دیگر زخمی شدند . کردهای سوریه که دارای ملیت ایرانی هستند جمعیتی بالغ بر 3 میلیون نفر هستند . امید بر این است روزی کردستان و کردهای ایران و دیگر تیره های ایرانی در تمامی امور کشوری و فرهنگی و هنری بیش از پیش فعال تر و پویا تر باشند . بدون شک کردستان از غنای فرهنگی و هنری بسیاری برخوردار است . موسیقی شگفت انگیز سنتی کردی که انسان را دگرگون میکند یکی دیگر از همین هنرهای بارز ایرانیان کرد است . لباسهای محلی زیبا و رقص بی نظیر کوردی که بیشتر به صورت دسته جمعی می باشد به راستی روح انسان را نوازش می دهد . ریشه تاریخی کردهای ایرانی نژاد به بیش از هفتصد سال پیش از میلاد باز میگردد . سرزمین ماد بزرگ که امروزه کردستان و آذربایجان نامیده می شود نقش زیادی در امپراتوری بزرگ ایران داشته است . به عبارتی میتوان گفت تک تک این تیره های کهن ( ماد + پارت + پارس ) تشکیل ایرانی را داده اند که روزگاری بس طولانی به شکلی بسیار دموکرات و متمدن بر خاورمیانه حکومت می کرده است . حزب تجزیه طلبان پ ک ک کردستان که هیچ پایگاهی در میان مردم ایران ندارد در اندیشه نابودی سرزمین آریایی کردستان از بدنه اصلی اش ایران بوده و امروزه نیز می باشد . آنها بر این باورند که مردم کردستان جزوی از سرزمینهای آریایی نیستند و می خواهند که با تشکیل یک کشور کوچک جدید مردمان آنجا را در فقر و زیر سلطه کشورهای قدرتمند بزرگ جهان نگاه دارند . سرزمینهای نفت خیز کردستان عراق نیز به این امر دامن زده است و آمریکا و انگلستان را بیش از پیش برای تحقق این نقشه اهریمنی تقویت کرده است . تشکیل کردستان بزرگ بدون شک در هیج شرایط زمانی برای آنان محقق نخواهد شد زیرا پیوند اقوام ایرانی بسیار فشرده تر از آن است که احزابهای دست نشانده کشورهای استعمارگر که همیشه در امور دیگر کشورها دخالت می کنند بخواهد آنرا پاره کند و هویت ملی آنان را لکه دار کند . گوشه ای از این اقدامات ضد ایرانی که ریشه و فرهنگ و تاریخ ایران را نشانه گرفته است ساخت یک پرچم جعلی برای کردستان می باشد . این پرچم همان پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران است که تنها خورشید را در خود جای داده است و شیر آن حذف شده است . نشان خورشید آن همان آئین کهن میترائیزم ایران است ولی هدف از ساخت چنین پرچمی تجزیه کردستان از بدنه اصلی اش ایران است . بدون شک وظیفه ماست تا در هرگوشه جهان که چنین پرچم جعلی را مشاهده کردیم با آن برخورد جدی کنیم و نگذاریم کشورهای فخمیه با چنین هدفهایی کردهای غیور ایرانی نژاد را غیر ایرانی بنامند . احزاب غیر مردمی کردستان منجمله دموکراتها , کمونیستها و کومله ها هیچ پایگاهی در ایران ندارند و ملت ایران کردها را بخشی جدانشدنی از ایران می دانند . فلسفه پرچم ساختگی کردستان از یک سو قابل درک است . زیرا کردهای عراق بر این باورند که آنها با پرچم عربی عراق قتل عام شدند و باردیگر این پرچم را پرچم کشورشان دانستند برایشان غیر قابل قبول است . این سخن کاملا منطقی و درست است ولی برافراشته شدن این پرچم در ایران به هیچ وجهه منطق و پشتوانه ای تاریخی ندارد و بدون شک هرگز این پرچم در ایران به رسمیت شناخته نمی شود . ( مگر فقط در یک صورت و آن اینکه تمامی بخشهای کردنشین منطقه به صورت ایالتی به ایران پیوند بخورند و پرچم خود را نیز داشته باشند . ) در نبرد صدام حسین گجستک با ایران شهر کردنشین حلبچه در شمال عراق با بمب های شیمایی به کلی ویران شد . کشتاری که در آن هنگام صدام از کردهای ایرانی انجام داد در تاریخ قرون اخیر بی سابقه بود . بیش از 180 هزار ایرانی در شمال عراق قتل عام شدند و صدام که خود با پشتوانه آمریکا و انگلستان و اتحادیه عرب به نبرد با ملت ایران برخواسته بود بر این مسند جنایت تکیه زد و به حیات ننگین خود ادامه میداد . یادبود این جنایت بزرگ تاریخ ایران چندین بار در دانشگاه تهران برگزار شد و برای درگذشتگان این واقعه هولناک طلب آمرزش شد . حال امروزه آمریکا سخن از دموکراسی خواهی و آزادی برای ایران و عراق می کند ؟ به راستی آیا ما باید چنین بهانه ای را به دست چنین متجاوزانی بدهیم که ایران را که خود صادر کننده حقوق بشر جهان بوده است , امروزه با تفرقه و چند دستگی متلاشی کند تا خود و متحدشانش به آسودگی بر آنان و هزاران سال فرهنگ و تمدن کهن و منابع طبیعی آنها تسلط یابد ؟ بر طبق خبرهای منتشر شده امروزه بیش از دو میلیون نفر در شهرهای کردنشین عراق و ترکیه و سوریه به زبان فارسی تسلط کامل دارند . آیا دولت ایران از آنان برای گسترش زبان فارسی و کردی در این شهرها حمایت کرده است ؟ در نبرد نا برابر ایران و عراق , کردهای عراقی و سنندج ایران به شهرهای مختلف ایران منجمله تهران و کرج و تبریز مهاجرت کردند . افتخار کنونی ملت ایران این است که پس از فروپاشی حکومت صدام , رئیس جمهوری ایرانی بر مسند قدرت عراق تکیه زده است . جلال طالبانی کرد ایرانی نژاد در منطقه عظیمیه کرج سالها زندگی می کرد . آقای بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق نیز در کنار وی بودند . پدر وی یکی از بزرگان تاریخ معاصر ایران بود . افتخار ما است که کردها بر عراق حکمرانی کنند و صد البته بهتر آنکه با هویت ملی خود یعنی ایران یکی شوند . به جرات می توان گفت که اقوام ( مدیا ) کرد یکی از مهم ترین بنیان گذاران سرزمین آریایی ایران زمین هستند و ساخت پرچم جدا به هیچ عنوان برای ملت ایران قابل قبول نیست . اکراد نباید بازیچه عده ای سناریو نویس آمریکایی و انگلیسی شوند زیرا بخش بزرگی از هویت ملی ایرانیان کردها هستند و کردها هم بخش مهم و سرنوشتشان با هویت ملی ایرانی شان پیوند خورده است در تمامی ریشه های ایرانی این نزدیکی و یکی بودن قابل مشاهده است ( از موسیقی کردی تا دینی بهی , زبان پهلوی کردی , آئین و رسوم نوروز و جشنهای باستانی , آتش افکنی و . . . ) . بدون شک در نبود هر کدام دیگری ضربه های بسیاری بزرگی خواهند خورد و در آن روی سکه بیگانگان هستند که به نیت شوم و اهریمنی شان خواهند رسید و سرمایه های این شهرهای ایرانی را به یغما خواهند برد و تا صدها سال دیگر سایه استکبار را بر بالای سر آنان قرار خواهند داد . کرد یعنی ایران و ایران یعنی کرد و آذری و لر و بلوچ و . . . ما صدای مردم نیک سرشت و اهورایی کردستان را برای درخواست امکانات و رفاه اجتماعی و گسترش زبان پهلوی کردی را با جان و دل به دولت و تمام دنیا فریاد می زنیم و خود را در تمامی مراحل زندگی شریک و یار و یاور آنها می دانیم . ما با تمام کوشش و توان نسل آینده را آماده یک اتحاد بزرگ و تاریخی بین اقوام آریایی ایران میکنیم تا همگان به صورت برابر و آزاد و دموکرات جدای از هرگونه دین و قومیت و مذهب برای ایرانی بزرگ و جاودانه کوشش کنند . در این برهه از زمان تلاش دوطرف نیاز است . از یک سوی دولت و مردم دیگر شهرهای ایران برای حمایت همه جانبه از اقوام کهن کرد و رساندن صدای آنها به جهان و از سوی دیگر خود مردم کردستان و کرمانشاه برای جذب هم میهنانشان در آن سوی مرزهای استکباری عثمانی و برداشتن این مرزها و یکی شدن مجددشان با وطن اصلی شان ایران زمین . این تنها راه سربلندی و پیروزی ملت ایران است که ما در تمامی مراحل برای رسیدن به آن کوشش میکنیم . این هویت ملی تا بدانجا گسترش دارد که بسیاری از باستان شناسان و خاورشناسان بزرگ ایران منجمله استاد علی اکبر جعفری در کتب خود از تاریخ مادی ( کردی و آذری ) به نام تاریخ اصلی ایران به جای خورشیدی نام می بردند . جهت بیشتر آگاه شدن با این تاریخ بایستی به پایه گذاری امپراتوری ایرانی مادها مراجعه نمود که به تاریخ امروز برابر است با »

«» می‌گوید:
«کردها کل جمعیت ۲۳ تا ۲۸ میلیون نفر نواحی با بیشترین جمعیت آسیا ترکیه:۱۴ تا ۱۹ میلیون [۱][۲] Asia ref name=ciaturkey>CIA World Factbook gives about 14 million (۱۸٪ Kurds out of ۷۶٫۸ million total population) (۲۰۰۸ est.)[۳][۴][۵][۶] ایران:۶٬۵ تا ۷ میلیون[۷][۶] عراق: ۶ تا ۶٬۵ میلیون[۸][۶] سوریه: ۲ میلیون[۹] آذربایجان:۱۵۰٬۰۰۰[۱۰] اسرائیل:۱۰۰٬۰۰۰[۱۱] ارمنستان:۴۵٬۰۰۰[۱۰] اروپا آلمان:۵۰۰٬۰۰۰ تا ۸۰۰٬۰۰۰ [۱۰][۱۲] روسیه:۱۰۰٬۰۰۰[۱۳] سوئد:۸۰٬۰۰۰ تا ۱۰۰٬۰۰۰[۱۰][۱۳] فرانسه:۱۵۰٬۰۰۰٬[۱۴] انگلستان:۱۰۰٬۰۰۰[۱۵] ||align="right"| ||style="padding-left:1em;"| زبانهای رایج کردی ادیان و مذاهب سنی، شیعه، یزیدی، اهل حق، یهودی و مسیحی مردم کُرد، اقوام ایرانی‌تباری هستند که در بخشهایی از ایران (به ویژه در شمالغرب و غرب ایران)[۱۶] و نیز در بخش‌های دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی می‌کنند.[۱۷] کردها در سراسر ایران[۱۸] در استان‌های ایلام، آذربایجان غربی، بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، همدان، لرستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، گیلان، مازندران و استان‌های قم، قزوین، کرمان، و استان فارس زندگی می‌کنند.[نیازمند منبع] بخش کردنشین جداشده از ایران (در جنگ چالدران)، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه هم اکنون جزئی از خاک سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه می‏باشند، این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تاسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان، نیز کردها زندگی می‌کنند.[۱۹][۲۰] [۲۱] جمعیت کردها در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[۲۲] تا ۲۹٬۸۶۳٬۰۰۰ میلیون [۲۳] تن برآورد شده است که ۶٫۵ تا ۷ میلیون تن از آنها در ایران زندگی می‌کنند.[۲۴][۲۵] زبان کردی اخص[نیازمند منبع] را کرمانجی مینامند که خود لهجه های[نیازمند منبع] متعدد دارد مانند: مکری، سلیمانیه‌ای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، زندی.[۲۶][۲۷] زبان کردی با دسته شمالی لهجه‌های ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود وصاحب اشعار و تصانیف، قصص و سنن ادبی است.[۲۸][۲۹] بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز یزیدی، یارسان (اهل حق)، مسیحی و یهودی هستند. کردها اعیاد نوروز، قربان، فطر و جشنهای مولودی را گرامی می‌دارند. نامدارترین فرد کرد، صلاح الدین ایوبی فاتح جنگهای صلیبی و فرمانروای مصر است. از شاعران نامدار کرد مستوره اردلان و مولوی کرد را می‌توان نام برد. امیرنظام گروسی دانشمند و سیاست‌مدار دوره ناصرالدین شاه قاجار نیز کرد بوده‌است. درودگری، قالی و جاجیم و گلیم بافی (به ویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمده کردها است. محتویات [نهفتن] • ۱ پیشینهٔ واژه کرد • ۲ تاریخ • ۳ جمعیت و سرزمین کردستان • ۴ زبان • ۵ دین و مذهب • ۶ بخش‌های کردنشین ایران • ۷ پانویس • ۸ منابع پیشینهٔ واژه کرد [ویرایش] واژه کرد هنوز معنیش به درست مشخص نشده است و به صورت Kwrt(کورت) اول در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت "کرد" انتقال یافته است. [۳۰]. از لحاظ کاربرد، واژهٔ کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار غرب فلات ایران به کار رفته‌است و نه به معنای قومی.[۳۱] [۳۲] [۳۳][۳۴] [۳۵][۳۶][۳۷][۳۸]. واژه کرد چون به معنای رمه گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار در دوران اسلامی بکار رفته است، بدون در نظر گرفتن ریشه زبانی، اقوامی که زبانشان جزو زبانهای کردی نیست مانند بلوچ، لر، زازا، دیلمی، و غیره را نیز "کرد" نامیده اند[۳۹]. در دوران سلجوقیان و ایلخانیان، مناطق وسیع و کوهستانی به نام کردستان در تاریخ شهرت میگرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرف خان بدلیسی کردها را بر اساس شیوه زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار نوع بر اساس زبان تعریف میکند: کلهر، گوران، لر و کرمانج[۴۰] اما او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیله-ای نبودند را کرد حساب نمیکند [۴۱]. مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که تنها کرمانج و شاید کلهر را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست، اما لری و گورانی از زبانهای کردی جدا هستند[۴۲]. آنچه که روشن است، تحول واژه کرد از یک معنی اجتماعی و شیوه زندگی گروه-های مختلف ایرانی-تبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید[۴۳]. تاریخ [ویرایش] چند مرد کرد در سال ۱۲۵۲ هجری خورشیدی سواران کرد در کوههای قفقاز؛ نیویورک تایمز، ۳ بهمن ۱۲۹۳ ه.خ. نوشتار اصلی: تاریخ کردها به طور کلی از بدو تاریخ کوه‌های بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بوده‌است که با امپراتوری‌های جلگه‌ها یعنی امپراتوری‌های بابل و آشور در جنگ بوده‌اند و گاه آنها را شکست می‌داده‌اند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسی‌ها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان ایرانی خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی(سورانی/کرمانجی) با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشه واحد هستند اما هنوز خانواده زبان کردی به طور دقیق طبقه-بندی نشده است[۴۴]. ریشه زبان کردی همواره مورد بحث بین محققان بوده است زیرا کهنترین متن زبانهای کردی مال دوران اخیر است و دوره میانه ان هنوز شناخته نشده است [۴۵]. گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند[۴۶]. از دیدگاه زبانشناسی، امروز زبانهای کردی ادامه زبان مادی حساب نمیشوند[۴۷] [۴۸] [۴۹] و چنین دیدگاهی امروز میان زبانشناسان رایج نیست[۵۰].ولادمیر مینورسکی، که نخست پشتیبان چنین فرضیه-ای بود، در دانشنامه اسلام(چاپ لیدن) میگوید: هیچ سند قاطعی وجود ندارد که ریشه زبان کردی مادی باشد[۵۱]. در دوره‌های تاریخ، منطقه کردستان بخشی از امپراتوری‌های ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر می‌نامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی می‌نویسد: کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند. تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بوده‌است. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمان‌راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار می‌گیرد. کردها از عراق به ديگر نقاط مهاجرت کرده اند. استان وان در ترکيه سابقا مال ارمنستان بود و اکراد بعداً به آنجا کوچيدند جمعیت و سرزمین کردستان [ویرایش] نوشتار اصلی: سرزمین کردستان به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵ [۵] تا ۳۰ میلیون [۵۲] تن در منطقه‌ای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلو متر مربع است. ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنه‌های شرقی کوه‌های زاگرس منتهی می‌شود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد می‌یابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، ایلام و بخش‌هایی ازلرستان و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم می‌شود. از شمال به طرف ماردین، ویران‌شهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات می‌رود تا به کمالیه می‌رسد. در قسمت‌های شمالی کردستان محدود به کوهستانهای مرگان‌داغ و هارال‌داغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد می‌یابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی می‌کنند. کوههای این منطقه در زمستانها پوشیده از برف است و در تابستانها با آب شدن برفها به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان می‌شود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورش دهنده اسب‌های مادی بوده‌اند امروزه نیز برای چرای رمه‌ها و دام‌های ایل‌های کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای دره‌های وسیع و حاصلخیزی نیز است. تمام سرزمین کردستان از زمان امپراتوری ماد تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از سرزمین کردستان از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، فرمان‌راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار می‌گیرد. زبان [ویرایش] محدوده‌ مناطقی که در آن‌ها زبان کردی به عنوان زبان مادری سخن گفته می شود. نوشتار اصلی: کردی هنگامی که از زبان کردی سخن به میان می‌آید، مقصود زبانی است که کردها هم اینک با آن سخن می‌گویند. زبان شناسان و شرق شناسان غربی گفته‌اند که: این زبان از زبانهای هندواروپایی و خانواده‌های هند و ایرانی و در زمرهٔ زبانهای ایرانی است و با زبان فارسی قرابت نزدیکی دارد. کردی از ریشه زبان‌های ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل مانده‌است. زبان کردی دارای ادبی بسیار پهناور است. قدیم‌ترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قباله‌ای است که از اورامان در کردستان به دست آمده.[۵۳] کردی که اکثر کردها در (ایران، ترکیه، عراق و سوریه) با آن صحبت می‌کنند زبان ادبی و نیمه رسمی به شمار می‌رود و در کشور عراق از زمان اشغال قوای انگلیس (۱۹۱۸ م.) تاکنون در مدارس تدریس می‌شود. زبان کردی شامل گویشهای متعددی است یکی کورمانجی شرقی یا مکری در سلیمانیه و سنه؛ و یکی کورمانجی غربی در دیار بکر و رضائیه و ایروان و ارزروم و شمال سوریه و شمال خراسان. گروه اصلی دیگر یا گروه کردی جنوبی در منطقه کرمانشاه و بختیاری. [۳۲]. کرمانجی گویش کردهای شمال خراسان، ناحیه مرزی ایران و ترکیه، روستاهای تکاب وشاهیندژ، شرق ترکیه و شمال عراق است. سورانی در بخش میانی مناطق کردنشین ایران و همچنین در نیمه جنوبی کردستان عراق صحبت می‌شود. شهرهای اصلی سورانی‌زبان عبارتند از: مهاباد، سنندج، سلیمانیه، اربیل و کرکوک که بدان تکلم دارند. کردی جنوبی دارای لهجه‌های کردی کرمانشاهی، کلیایی، سنجابی، کلهری، لکی و فیلی است که در استان کرمانشاه و استان ایلام و استان لرستان و مناطق هم مرز با این دو استان در کشور عراق یعنی استان دیاله و بخشهایی از کرکوک و موسل بدان تکلم دارند. به نظر دانشمندان زبان شناس و شرق شناس قبایل ماد و پارس همزبان بوده و هر دو به یک گویش سخن می‌گفته‌اند. تئودور نولدکه خاورشناس آلمانی، معتقد است که زبان مادی بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان داشته، اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است. پروفسور ن. مکنزی نوشته است[۶] که در نظر اول می‎توان انتظار داشت که منظور از زبان مادی زبان کردی است. معتبرترین زبانشناس زبان کُردی ولادیمیر مینورسکی نیز همین نظر [۷] را تایید می‌کند: «اگر کردها از نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمده‌است و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم می‌کنند؛ از کجا آمده‌اند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳) پیدایش زبان کردی چگونه بوده است؟ آشکار است که زبان هر زاد و بومی زبان ساکنان آن است؛ اگر رویدادهای تاریخی باعث ایجاد تغییرات نژادی نشده باشد آن زبان همان زبان ساکنان دیرین آن سرزمین است. عکس این موضوع نیز صادق است. اینک ببینیم این موضوع در مورد زبان کردی چگونه صدق می‌کند؟ دورانی که، قوم ماد خود را به ایران کنونی و غرب آسیا رسانید با اقوام لولوبی، گوتی، کاسی، (خوری یا هوری‌ها) - که در دامنه‌های آن سوی کوههای زاگرس می‌زیستند و تا حد مناسبی زندگی خود را سامان داده بودند و حکومت و تمدنی نسبتاً پیشرفته تأسیس کرده بودند – مواجه شدند. مادها ظرف ۲۰۰ سال طومار این حکومتها را در هم پیچیدند و در سال ۶۱۲ پیش از میلاد مسیح امپراتوری بزرگ ماد را بنیان نهادند و بدین ترتیب زبان مادی به زبان رسمی بدل شد. از آن زمان تا هنگام انتشار اسلام در کردستان، سیزده قرن سپری شده‌است. در این مدت طولانی سرزمین ماد بزرگ و کوچک و سرزمین‌های دیگری که به سرزمین ماد ملحق شده اند؛ از حیث نظامی و سیاسی بسیار دست به دست شده‌اند. و قدرت سیاسی به دست افراد مختلفی - که زبان آنها با زبان مادها متفاوت بوده‌است - افتاده‌است. هر حکومتی هم که برسر کار آمده زبان خود را به عنوان زبان رسمی تحمیل کرده‌است. در اوضاع واحوال آن روزگاران، که تمامی بنیادهای اجتماعی کم رنگ شده و رو به افول نهاده بوده‌است، این جابه جایی درقدرت نمی‌تواند از تأثیر نهادن بر این بنیادها برکنار بوده باشد. تاریخ، برخی رویدادها را ثبت کرده‌است که طی آن، سلطهٔ سیاسی بریک سرزمین، تغییرات نژادی بنیادی و ایستایی زبان را در آن سرزمین باعث شده‌است. امروز ردپای تأثیر جابه جایی در قدرت را در شرق قلمرو امپراتوری ماد به وضوح می‌توآن دید. به عکس در بخشی از غرب سرزمین ماد، بنیادها همچنان دست نخورده مانده‌است. بلکه تسلط مادها وضعیت نژادی و زبانی برخی از سرزمین‌هایی را که بعداً به قلمرو مادها ملحق شد، تغییر داده و به مسیر توسعهٔ مادی کشانده‌است و به موازات بخش غربی قلمرو خود، آنها را توسعه داده‌است. بیشتر تاریخ شناسان پر آوازه براین باورند که، کردهای امروز نوادگان مادهای دیروزند. زبان پارتی (پهلوانیک)، که به نظر زبان شناسان همراه با زبان مادی در زمرهٔ زبانهای شمال غربی، خانوادهٔ زبانهای ایرانی جای می‌گیرند؛ بیش از دیگر زبانها بر زبان کردی تأثیر نهاده‌است و امروزه رد پای این تأثیرات در گویش آیینی زبان کردی، دیده می‌شود. هم‌زمان با سقوط و فروپاشی امپراتوری ساسانی و حمله اعراب به ایران در ایران، وقفهٔ تازه‌ای برای زبان کردی آغاز شد. زبان مادی در آن زمان به نسبت زبان رایج دوران اقتدار امپراتوری ماد، دستخوش تغییرات ۱۳۰۰ ساله شده بود. به همان نسبت که زبان پارسی باستان پیشرفت کرده و به زبان دری / پارسیک تبدیل شده و آمادگی و ظرفیت آنرا یافته‌است که زبان پارسی کنونی از آن جدا شود؛ زبان مادی هم پیشرفت کرده و دستخوش چنان تحولات و دگرگونی‌هایی شده؛ که استخراج زبان کردی از آن ممکن شده باشد. دین و مذهب [ویرایش] کردها در استان‌های کرمانشاه و ایلام شیعه و بخشی اهل‌سنت هستند. در استان لرستان ایران جمعیت قابل ملاحظه کرد شیعه زندگی می‌کنند. کردهای خراسان نیز شیعه هستند. در استان کردستان و بخش‌هایی از استان آذربایجان غربی اهل‌سنت هستند. در بین کردها نزدیک به ۵۰ هزار خانوار و شاید بیشتر یزیدی هستند. علاوه بر این، جمعیت قابل ملاحظه‌ای از کردها که به یارسان و اهل حق معروفند در میان کردها هستند که مرکز سکونت آنها منطقه دالاهو و کرمانشاه و بصورت پراکنده در کردستان است. سایر کردها نیز مسیحی یا یهودی هستند. بخش‌های کردنشین ایران [ویرایش] سنندج، مرکز استان کردستان ایران نوشتار اصلی: بخش‌های کردنشین ایران نواحی کردنشین ایران شامل استان کردستان، بخش‌هایی از استان آذربایجان غربی، استان کرمانشاه، بخش‌هایی از ایلام و بخش‌هایی از لرستان است. در قسمت‌هایی از استان خراسان شمالی و قسمت‌هایی از خراسان رضوی نیز مناطقی وجود دارند که مردم در آن مناطق به زبان کرمانجی صحبت می‌کنند که از این میان می‌توان به مناطق: اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، چناران و باجگیران اشاره نمود. مردم کردتبار این مناطق بنا به روایت تاریخ از ایل افشار هستند که در زمان شاه اسماعیل از منطقه جنوب دریاچه ارومیه به این نواحی برای محافظت از قلمرو شاه اسماعیل کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه اسماعیل آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خان‌های کرمانجی و استفاده از آنان در مقابله با حملات بی امان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.[۵۴] طبق قانون اساسی ایران تدریس ادبیات زبان‌های قومی از جمله زبان کردی در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است (اصول پانزدهم و نوزدهم) ولی در عمل تا امروز انجام نیافته‌است. همچنین در ایران تأسیس و انتشار رسانه‌های همگانی به زبان‌ها و یا گویش‌های منطقه‌ای کاملاً آزاد است، البته باز هم این را باید اضافه کرد که این قانون است و در عمل انتشار رسانه‌ها به زبان کردی با محدودیت روبرو است. [۸] استفاده از نام‌های مادی که مستقیما به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نام‌های کردی به وفور کاربرد دارد.#پا »

«» می‌گوید:
«کردها کل جمعیت ۲۳ تا ۲۸ میلیون نفر نواحی با بیشترین جمعیت آسیا ترکیه:۱۴ تا ۱۹ میلیون [۱][۲] Asia ref name=ciaturkey>CIA World Factbook gives about 14 million (۱۸٪ Kurds out of ۷۶٫۸ million total population) (۲۰۰۸ est.)[۳][۴][۵][۶] ایران:۶٬۵ تا ۷ میلیون[۷][۶] عراق: ۶ تا ۶٬۵ میلیون[۸][۶] سوریه: ۲ میلیون[۹] آذربایجان:۱۵۰٬۰۰۰[۱۰] اسرائیل:۱۰۰٬۰۰۰[۱۱] ارمنستان:۴۵٬۰۰۰[۱۰] اروپا آلمان:۵۰۰٬۰۰۰ تا ۸۰۰٬۰۰۰ [۱۰][۱۲] روسیه:۱۰۰٬۰۰۰[۱۳] سوئد:۸۰٬۰۰۰ تا ۱۰۰٬۰۰۰[۱۰][۱۳] فرانسه:۱۵۰٬۰۰۰٬[۱۴] انگلستان:۱۰۰٬۰۰۰[۱۵] ||align="right"| ||style="padding-left:1em;"| زبانهای رایج کردی ادیان و مذاهب سنی، شیعه، یزیدی، اهل حق، یهودی و مسیحی مردم کُرد، اقوام ایرانی‌تباری هستند که در بخشهایی از ایران (به ویژه در شمالغرب و غرب ایران)[۱۶] و نیز در بخش‌های دیگری از خاورمیانه و آسیای مرکزی زندگی می‌کنند.[۱۷] کردها در سراسر ایران[۱۸] در استان‌های ایلام، آذربایجان غربی، بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، همدان، لرستان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، گیلان، مازندران و استان‌های قم، قزوین، کرمان، و استان فارس زندگی می‌کنند.[نیازمند منبع] بخش کردنشین جداشده از ایران (در جنگ چالدران)، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه هم اکنون جزئی از خاک سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه می‏باشند، این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تاسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان، نیز کردها زندگی می‌کنند.[۱۹][۲۰] [۲۱] جمعیت کردها در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[۲۲] تا ۲۹٬۸۶۳٬۰۰۰ میلیون [۲۳] تن برآورد شده است که ۶٫۵ تا ۷ میلیون تن از آنها در ایران زندگی می‌کنند.[۲۴][۲۵] زبان کردی اخص[نیازمند منبع] را کرمانجی مینامند که خود لهجه های[نیازمند منبع] متعدد دارد مانند: مکری، سلیمانیه‌ای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، زندی.[۲۶][۲۷] زبان کردی با دسته شمالی لهجه‌های ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود وصاحب اشعار و تصانیف، قصص و سنن ادبی است.[۲۸][۲۹] بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز یزیدی، یارسان (اهل حق)، مسیحی و یهودی هستند. کردها اعیاد نوروز، قربان، فطر و جشنهای مولودی را گرامی می‌دارند. نامدارترین فرد کرد، صلاح الدین ایوبی فاتح جنگهای صلیبی و فرمانروای مصر است. از شاعران نامدار کرد مستوره اردلان و مولوی کرد را می‌توان نام برد. امیرنظام گروسی دانشمند و سیاست‌مدار دوره ناصرالدین شاه قاجار نیز کرد بوده‌است. درودگری، قالی و جاجیم و گلیم بافی (به ویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمده کردها است. محتویات [نهفتن] • ۱ پیشینهٔ واژه کرد • ۲ تاریخ • ۳ جمعیت و سرزمین کردستان • ۴ زبان • ۵ دین و مذهب • ۶ بخش‌های کردنشین ایران • ۷ پانویس • ۸ منابع پیشینهٔ واژه کرد [ویرایش] واژه کرد هنوز معنیش به درست مشخص نشده است و به صورت Kwrt(کورت) اول در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت "کرد" انتقال یافته است. [۳۰]. از لحاظ کاربرد، واژهٔ کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار غرب فلات ایران به کار رفته‌است و نه به معنای قومی.[۳۱] [۳۲] [۳۳][۳۴] [۳۵][۳۶][۳۷][۳۸]. واژه کرد چون به معنای رمه گردانان و کوچ‌نشینان ایرانی‌تبار در دوران اسلامی بکار رفته است، بدون در نظر گرفتن ریشه زبانی، اقوامی که زبانشان جزو زبانهای کردی نیست مانند بلوچ، لر، زازا، دیلمی، و غیره را نیز "کرد" نامیده اند[۳۹]. در دوران سلجوقیان و ایلخانیان، مناطق وسیع و کوهستانی به نام کردستان در تاریخ شهرت میگرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرف خان بدلیسی کردها را بر اساس شیوه زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار نوع بر اساس زبان تعریف میکند: کلهر، گوران، لر و کرمانج[۴۰] اما او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیله-ای نبودند را کرد حساب نمیکند [۴۱]. مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که تنها کرمانج و شاید کلهر را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست، اما لری و گورانی از زبانهای کردی جدا هستند[۴۲]. آنچه که روشن است، تحول واژه کرد از یک معنی اجتماعی و شیوه زندگی گروه-های مختلف ایرانی-تبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید[۴۳]. تاریخ [ویرایش] چند مرد کرد در سال ۱۲۵۲ هجری خورشیدی سواران کرد در کوههای قفقاز؛ نیویورک تایمز، ۳ بهمن ۱۲۹۳ ه.خ. نوشتار اصلی: تاریخ کردها به طور کلی از بدو تاریخ کوه‌های بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بوده‌است که با امپراتوری‌های جلگه‌ها یعنی امپراتوری‌های بابل و آشور در جنگ بوده‌اند و گاه آنها را شکست می‌داده‌اند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسی‌ها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان ایرانی خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی(سورانی/کرمانجی) با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشه واحد هستند اما هنوز خانواده زبان کردی به طور دقیق طبقه-بندی نشده است[۴۴]. ریشه زبان کردی همواره مورد بحث بین محققان بوده است زیرا کهنترین متن زبانهای کردی مال دوران اخیر است و دوره میانه ان هنوز شناخته نشده است [۴۵]. گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند[۴۶]. از دیدگاه زبانشناسی، امروز زبانهای کردی ادامه زبان مادی حساب نمیشوند[۴۷] [۴۸] [۴۹] و چنین دیدگاهی امروز میان زبانشناسان رایج نیست[۵۰].ولادمیر مینورسکی، که نخست پشتیبان چنین فرضیه-ای بود، در دانشنامه اسلام(چاپ لیدن) میگوید: هیچ سند قاطعی وجود ندارد که ریشه زبان کردی مادی باشد[۵۱]. در دوره‌های تاریخ، منطقه کردستان بخشی از امپراتوری‌های ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر می‌نامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی می‌نویسد: کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند. تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بوده‌است. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمان‌راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار می‌گیرد. کردها از عراق به ديگر نقاط مهاجرت کرده اند. استان وان در ترکيه سابقا مال ارمنستان بود و اکراد بعداً به آنجا کوچيدند جمعیت و سرزمین کردستان [ویرایش] نوشتار اصلی: سرزمین کردستان به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵ [۵] تا ۳۰ میلیون [۵۲] تن در منطقه‌ای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلو متر مربع است. ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنه‌های شرقی کوه‌های زاگرس منتهی می‌شود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد می‌یابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، ایلام و بخش‌هایی ازلرستان و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم می‌شود. از شمال به طرف ماردین، ویران‌شهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات می‌رود تا به کمالیه می‌رسد. در قسمت‌های شمالی کردستان محدود به کوهستانهای مرگان‌داغ و هارال‌داغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد می‌یابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی می‌کنند. کوههای این منطقه در زمستانها پوشیده از برف است و در تابستانها با آب شدن برفها به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان می‌شود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورش دهنده اسب‌های مادی بوده‌اند امروزه نیز برای چرای رمه‌ها و دام‌های ایل‌های کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای دره‌های وسیع و حاصلخیزی نیز است. تمام سرزمین کردستان از زمان امپراتوری ماد تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از سرزمین کردستان از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، فرمان‌راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار می‌گیرد. زبان [ویرایش] محدوده‌ مناطقی که در آن‌ها زبان کردی به عنوان زبان مادری سخن گفته می شود. نوشتار اصلی: کردی هنگامی که از زبان کردی سخن به میان می‌آید، مقصود زبانی است که کردها هم اینک با آن سخن می‌گویند. زبان شناسان و شرق شناسان غربی گفته‌اند که: این زبان از زبانهای هندواروپایی و خانواده‌های هند و ایرانی و در زمرهٔ زبانهای ایرانی است و با زبان فارسی قرابت نزدیکی دارد. کردی از ریشه زبان‌های ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل مانده‌است. زبان کردی دارای ادبی بسیار پهناور است. قدیم‌ترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قباله‌ای است که از اورامان در کردستان به دست آمده.[۵۳] کردی که اکثر کردها در (ایران، ترکیه، عراق و سوریه) با آن صحبت می‌کنند زبان ادبی و نیمه رسمی به شمار می‌رود و در کشور عراق از زمان اشغال قوای انگلیس (۱۹۱۸ م.) تاکنون در مدارس تدریس می‌شود. زبان کردی شامل گویشهای متعددی است یکی کورمانجی شرقی یا مکری در سلیمانیه و سنه؛ و یکی کورمانجی غربی در دیار بکر و رضائیه و ایروان و ارزروم و شمال سوریه و شمال خراسان. گروه اصلی دیگر یا گروه کردی جنوبی در منطقه کرمانشاه و بختیاری. [۳۲]. کرمانجی گویش کردهای شمال خراسان، ناحیه مرزی ایران و ترکیه، روستاهای تکاب وشاهیندژ، شرق ترکیه و شمال عراق است. سورانی در بخش میانی مناطق کردنشین ایران و همچنین در نیمه جنوبی کردستان عراق صحبت می‌شود. شهرهای اصلی سورانی‌زبان عبارتند از: مهاباد، سنندج، سلیمانیه، اربیل و کرکوک که بدان تکلم دارند. کردی جنوبی دارای لهجه‌های کردی کرمانشاهی، کلیایی، سنجابی، کلهری، لکی و فیلی است که در استان کرمانشاه و استان ایلام و استان لرستان و مناطق هم مرز با این دو استان در کشور عراق یعنی استان دیاله و بخشهایی از کرکوک و موسل بدان تکلم دارند. به نظر دانشمندان زبان شناس و شرق شناس قبایل ماد و پارس همزبان بوده و هر دو به یک گویش سخن می‌گفته‌اند. تئودور نولدکه خاورشناس آلمانی، معتقد است که زبان مادی بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان داشته، اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است. پروفسور ن. مکنزی نوشته است[۶] که در نظر اول می‎توان انتظار داشت که منظور از زبان مادی زبان کردی است. معتبرترین زبانشناس زبان کُردی ولادیمیر مینورسکی نیز همین نظر [۷] را تایید می‌کند: «اگر کردها از نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمده‌است و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم می‌کنند؛ از کجا آمده‌اند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳) پیدایش زبان کردی چگونه بوده است؟ آشکار است که زبان هر زاد و بومی زبان ساکنان آن است؛ اگر رویدادهای تاریخی باعث ایجاد تغییرات نژادی نشده باشد آن زبان همان زبان ساکنان دیرین آن سرزمین است. عکس این موضوع نیز صادق است. اینک ببینیم این موضوع در مورد زبان کردی چگونه صدق می‌کند؟ دورانی که، قوم ماد خود را به ایران کنونی و غرب آسیا رسانید با اقوام لولوبی، گوتی، کاسی، (خوری یا هوری‌ها) - که در دامنه‌های آن سوی کوههای زاگرس می‌زیستند و تا حد مناسبی زندگی خود را سامان داده بودند و حکومت و تمدنی نسبتاً پیشرفته تأسیس کرده بودند – مواجه شدند. مادها ظرف ۲۰۰ سال طومار این حکومتها را در هم پیچیدند و در سال ۶۱۲ پیش از میلاد مسیح امپراتوری بزرگ ماد را بنیان نهادند و بدین ترتیب زبان مادی به زبان رسمی بدل شد. از آن زمان تا هنگام انتشار اسلام در کردستان، سیزده قرن سپری شده‌است. در این مدت طولانی سرزمین ماد بزرگ و کوچک و سرزمین‌های دیگری که به سرزمین ماد ملحق شده اند؛ از حیث نظامی و سیاسی بسیار دست به دست شده‌اند. و قدرت سیاسی به دست افراد مختلفی - که زبان آنها با زبان مادها متفاوت بوده‌است - افتاده‌است. هر حکومتی هم که برسر کار آمده زبان خود را به عنوان زبان رسمی تحمیل کرده‌است. در اوضاع واحوال آن روزگاران، که تمامی بنیادهای اجتماعی کم رنگ شده و رو به افول نهاده بوده‌است، این جابه جایی درقدرت نمی‌تواند از تأثیر نهادن بر این بنیادها برکنار بوده باشد. تاریخ، برخی رویدادها را ثبت کرده‌است که طی آن، سلطهٔ سیاسی بریک سرزمین، تغییرات نژادی بنیادی و ایستایی زبان را در آن سرزمین باعث شده‌است. امروز ردپای تأثیر جابه جایی در قدرت را در شرق قلمرو امپراتوری ماد به وضوح می‌توآن دید. به عکس در بخشی از غرب سرزمین ماد، بنیادها همچنان دست نخورده مانده‌است. بلکه تسلط مادها وضعیت نژادی و زبانی برخی از سرزمین‌هایی را که بعداً به قلمرو مادها ملحق شد، تغییر داده و به مسیر توسعهٔ مادی کشانده‌است و به موازات بخش غربی قلمرو خود، آنها را توسعه داده‌است. بیشتر تاریخ شناسان پر آوازه براین باورند که، کردهای امروز نوادگان مادهای دیروزند. زبان پارتی (پهلوانیک)، که به نظر زبان شناسان همراه با زبان مادی در زمرهٔ زبانهای شمال غربی، خانوادهٔ زبانهای ایرانی جای می‌گیرند؛ بیش از دیگر زبانها بر زبان کردی تأثیر نهاده‌است و امروزه رد پای این تأثیرات در گویش آیینی زبان کردی، دیده می‌شود. هم‌زمان با سقوط و فروپاشی امپراتوری ساسانی و حمله اعراب به ایران در ایران، وقفهٔ تازه‌ای برای زبان کردی آغاز شد. زبان مادی در آن زمان به نسبت زبان رایج دوران اقتدار امپراتوری ماد، دستخوش تغییرات ۱۳۰۰ ساله شده بود. به همان نسبت که زبان پارسی باستان پیشرفت کرده و به زبان دری / پارسیک تبدیل شده و آمادگی و ظرفیت آنرا یافته‌است که زبان پارسی کنونی از آن جدا شود؛ زبان مادی هم پیشرفت کرده و دستخوش چنان تحولات و دگرگونی‌هایی شده؛ که استخراج زبان کردی از آن ممکن شده باشد. دین و مذهب [ویرایش] کردها در استان‌های کرمانشاه و ایلام شیعه و بخشی اهل‌سنت هستند. در استان لرستان ایران جمعیت قابل ملاحظه کرد شیعه زندگی می‌کنند. کردهای خراسان نیز شیعه هستند. در استان کردستان و بخش‌هایی از استان آذربایجان غربی اهل‌سنت هستند. در بین کردها نزدیک به ۵۰ هزار خانوار و شاید بیشتر یزیدی هستند. علاوه بر این، جمعیت قابل ملاحظه‌ای از کردها که به یارسان و اهل حق معروفند در میان کردها هستند که مرکز سکونت آنها منطقه دالاهو و کرمانشاه و بصورت پراکنده در کردستان است. سایر کردها نیز مسیحی یا یهودی هستند. بخش‌های کردنشین ایران [ویرایش] سنندج، مرکز استان کردستان ایران نوشتار اصلی: بخش‌های کردنشین ایران نواحی کردنشین ایران شامل استان کردستان، بخش‌هایی از استان آذربایجان غربی، استان کرمانشاه، بخش‌هایی از ایلام و بخش‌هایی از لرستان است. در قسمت‌هایی از استان خراسان شمالی و قسمت‌هایی از خراسان رضوی نیز مناطقی وجود دارند که مردم در آن مناطق به زبان کرمانجی صحبت می‌کنند که از این میان می‌توان به مناطق: اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، چناران و باجگیران اشاره نمود. مردم کردتبار این مناطق بنا به روایت تاریخ از ایل افشار هستند که در زمان شاه اسماعیل از منطقه جنوب دریاچه ارومیه به این نواحی برای محافظت از قلمرو شاه اسماعیل کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه اسماعیل آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خان‌های کرمانجی و استفاده از آنان در مقابله با حملات بی امان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.[۵۴] طبق قانون اساسی ایران تدریس ادبیات زبان‌های قومی از جمله زبان کردی در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است (اصول پانزدهم و نوزدهم) ولی در عمل تا امروز انجام نیافته‌است. همچنین در ایران تأسیس و انتشار رسانه‌های همگانی به زبان‌ها و یا گویش‌های منطقه‌ای کاملاً آزاد است، البته باز هم این را باید اضافه کرد که این قانون است و در عمل انتشار رسانه‌ها به زبان کردی با محدودیت روبرو است. [۸] استفاده از نام‌های مادی که مستقیما به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نام‌های کردی به وفور کاربرد دارد.#پا »

«سوران گلولاني» می‌گوید:
« «» می‌گوید: « حال چر همچين ميكني» «» می‌گوید: « حال چر همچين ميكني» «» می‌گوید: « حال چر همچين ميكني» www.rezasaznaz.blogfa.com «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» «رحمن احمدی» می‌گوید: «سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.» »

«ناصر گلولاني كژال ي كردي ستان» می‌گوید:
«9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ 9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ «ctkjvo» می‌گوید: «9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/ »

«» می‌گوید:
«dar bare meamari che mitavan goft»

«jamil chiki» می‌گوید:
«good news is no news»

«» می‌گوید:
« حال چر همچين ميكني»

9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/
«ctkjvo» می‌گوید:
«9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/»

9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/
«ctkjvo» می‌گوید:
«9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/»

9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/
«ctkjvo» می‌گوید:
«9B85Dw gihfhaoyhmki, [url=http://ysfjpdirxpbu.com/]ysfjpdirxpbu[/url], [link=http://krvlusnwktfm.com/]krvlusnwktfm[/link], http://qdfyhwahyogl.com/»

«» می‌گوید:
«سلام مرا به دختر عمویم برسانید که هنوز ندیده امش رضا گلولانی هیت علمی دانشگاه آزاد قم »

him him
«سامان خادمی » می‌گوید:
«هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... »

«سامان خادمی » می‌گوید:
«هیما جججججججججججووووووووووووووووووووووووونننننننننننننننننن دستتتتتتتتتتتتتتتتت دردددددددددددددددددد نکنه . مرسسسسسسسسییییییییییییییییییییییی عزیییییییززززززززززمممممممممممممممممممممممم..... »

«سامان خادمی» می‌گوید:
«باعرض سلام و خسته نباشید به تمام همکلاسی ها و نویسدگان و زحمت کشان وب .»

عشق
«عاشق» می‌گوید:
«ز غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد »

«» می‌گوید:
«eshgg binae ro migirad va dost dashtan midahad.»

«پیمان دانشی» می‌گوید:
«ببخشید اعضای اصلی و فرعی انجمن . اگر ممکنه»

« پیمان دانش» می‌گوید:
«لطفا مدیر یا مدیران وب را مشخس کنید . به همراه اعضای اصلی و رعی وب . با تشکر»

«FROM : peyman» می‌گوید:
«only for kak keyvan . i love you , I hope you have perfect live in this world and second world too. your belovedy frend »

«FROM : peyman» می‌گوید:
«only for kak keyvan . i love you , I hope you have perfect live in this world and second world too. your belovedy frend »

«پیمان دانشی» می‌گوید:
«مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید»

«پیمان دانشی» می‌گوید:
«مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید»

«پیمان دانشی» می‌گوید:
«مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید»

«پیمان دانشی» می‌گوید:
«مرسی با این تصاویر و مطالب خوبتون امیدوارم به مراطب بسیار عالی برسید»

«رحمان احمدی» می‌گوید:
«زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست. زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست. زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست.زندگی کوتاه است. هنر طولانی است. معماری بی انتهاست.»

«رحمان احمدی» می‌گوید:
«با عرض سلام خدمت نویسندگان محترم. روز دانشجو را بر همه همکلاسی های خوبم مبارک. »

«» می‌گوید:
«»

«هیما گرمیانی» می‌گوید:
«رحمان جان خواهش میکنم نظر لطف شماست خواهش میکنم تمام همکلاسی ها بیان و نظر بدن ما استقبال میکنیم مطمئن باشید سایت ما تو دانشگاه تک خواهد شد حتی با سایت های بزرگ معماری رقابت خواهد کرد اینو من قول میدم»

«رحمن احمدی» می‌گوید:
«سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.»

«رحمن احمدی» می‌گوید:
«سلام عرض میکنم خدمت همکلاسی و خواهر خوبم مهندس گلولانی. عکسهای ساختمان کوسه شکل واقعا معرکه است. برای زیباسازی وبلاگ از این عکسها بیشتر بذارید.»

« رحمن احمدی» می‌گوید:
«سلام هیما جوون. دستت درد نکنه با این عکسهای قشنگت و مطالب جالبت. مررررررررررررررررررررررررررررررسی هیما جوون. بووووووووس.»




گزارش تخلف
بعدی